چند شاتی

" بازی شانس "
PART : 10
سون هی: ببخشید میتونم یه سوال بپرسم؟
با شنیدن صداش نیشم باز شد. دلم میخواست داد بزنم جااانم تو صد تا سوال بپرس
آقای چویی: جانم دخترم؟
سون هی: سوالم اینه که الان برای چی داریم در مورد این موضوعات صحبت می‌کنیم؟
همه گیج شدن
آقای چویی: خب پس در مورد چی حرف بزنیم عزیزم؟
سون هی: خب موضوعات خیلی مهم‌تری هم هستن، مثل اخلاق، شخصیت، بایدها و نبایدها
بابام خندید
بابام: آقای چویی برام عجیبه که موقع صحبت، اشاره‌ای به جسارت و شجاعت سون هی نکردین
آقای چویی: این مورد چون دردسرسازه گذاشته بودم آخر بگم
همه خندیدن. اما من نه، احساس کردم سون هی یه مشکلی داره که ابرازش نمیکنه
🔹🔹🔹
سون هی: راستش من فکر میکردم امروز جلسه آشناییه نه خواستگاری
این بار لبخند از روی صورت همه محو شد
مامانم: منظورت چیه عزیزم؟
سون هی: خب، من فکر میکردم که فرصت زیادی برای آشنایی من و تهیونگ با هم وجود داره، همین‌طور آشنایی خانواده‌هامون
مامانم: الان به‌نظرت داریم عجله می‌کنیم؟
سون هی: اوهوم، دقیقا و اینکه...

ادامه دارد فندق
حمایت ؟!

✿▪︎_▪︎✿
دیدگاه ها (۱)

چند شاتی

چند شاتی

چند شاتی

چند شاتی

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط