یوسف نی ام ولیک مرا گرگ دریده است
تا شهر پدر کیست برد پیرهنم را
سرتا قدمم سوخته ای کودک معصوم
آزار مده چلچله ی بی وطنم را
دل را چه نیاز است به غمخواری که عمریست
نخ بسته و خود دوخته ام زخم تنم را
از شکوه گذشته است که یاران به مراتب
بشکسته دل و بال و پر و پر زدنم را
🖤بنام پدر 🖤
تا شهر پدر کیست برد پیرهنم را
سرتا قدمم سوخته ای کودک معصوم
آزار مده چلچله ی بی وطنم را
دل را چه نیاز است به غمخواری که عمریست
نخ بسته و خود دوخته ام زخم تنم را
از شکوه گذشته است که یاران به مراتب
بشکسته دل و بال و پر و پر زدنم را
🖤بنام پدر 🖤
- ۱.۴k
- ۰۵ آذر ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۸)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط