..love or lust.. Part۸

☆عشق یا هوس★                [Part⁸]

تا اومدم مخالفت کنم محکم یهو رون پام تو دستش فشرد و بغل گوشم زمزه وار گف: بهتره ازم فاصله بگیری کوچولو و کمتر به پاهام بپیچی... این به نفع خودته..(جدی ترسناک)
با بررخورد نفس گرمش به گردنم لحضه ای مورمورم شد و ترس وحشت ناکی گریبان گرم شده بود... در تقلا برای پایین اومدن از بغلش بودم ولی فایده ای نداشت و هردفعه پامو تو دستش محکم تر میفشرد...ناله خفیفی از گلوم بالا اومد و تا به دهنم رسید فورا با دستم جلوشو گرفتم...(ذوق مرگم)
و با مشت زدم به قفسه سینش تا ولم کنه و با ترس و استرس اینکه قراره امشب ناله هام کل اتاقش رو برداره تنم از این سناریو کثیف بیشتر و بیشتر لرزید و کم بود از ترس گریم بگیره ولی بروزش ندادم و بغضمو که داشت خفم میکرد رو به زور قورتش دادم...و انقدر به قفسه سینش زربه زدم که منو با خشم گذاشت روی صندلی آهنی سرد
گوشه ی خونه.. و دوتا دستشو  به صندلی تکیه داد و کمی خم شد و در حالی که با نفس های داغش گردنم رو میسوزوند و به اندازه یه دست فاصله بینمون رو به وجود آورده بود... با لحن خشن بمش که مو به تن ادم سیخ میکرد گف: باید تاوان کسی رو بدی که قبل از اینکه مجبورش کنم و حتی دستم بهش بخوره راحت لوت داد..اینقدر براش اضافه ای؟!!..(پوزخند)... تو چیزی نیستی جز سپر بلا این عوضی‌!،... البته.. از حق نگذریم بد چیزی نسیبم شده...
( نگاه سر تا پایی)..فکر شم نمی کردم این مین عوضی همچین دختری داشته باشه.....(پوزخند صدا دار).. خیلی احمق بودی که پاتو گذاشتی اینجا....(سرد جدی)
بعداز اون حرف در چشماش حس شیطنت بی داد میکرد...
چقدر یه ادم میتونه هول باشه....هوفففف...(کلاففه)
جوری بهم خیره شده بود که احساس کردم لباس به شدت تنگ باز پوشیدم ویا فقد یه مایو استخر تنمه.. که باعث شده
با لحن و نگاه های کثیفش به فکر ایشو نوش امشبش باشه..... اما در واقع فقد سرشونه هام لخت بود همین!..
کاملا میتونستم حدس بزنم که با یه روانی هول تو یه خونه گیر افتادم...و راه فراری برام نمونده....
هیچ موقع فکرشم نمی کردم که اینطوری بمیرم و سرنوشتم منو به خوده جهنم بکشونه..و تودستای یه خلافکار عوضی
بمیرم.... نباید به این زودی تسلیم میشدم ولی....
اون حس گرمای وجودش و ارامش عاقوشش و رایحه مردونه تلخش که با بوی سیگار مخلوط بود..میتونستم کاملا
اعتراف کنم که...منو ناتوان میکرد و باعث میشد مثل هرزه  های توی بار بهش بچسبم و از عطر تنش مست شم...
من چم شده بود‌‌؟!..چرا باید به یه مرد دختر باز جذب بشم!؟!
سعی در کنترل افکارم بودم که یهوووو
«ادامه دارد»
لایک کامنت یادتون نره قشنگام:))
دیدگاه ها (۹)

..love or lust.. Part۹

♠🩸★My Vampire Lover★🩸♠[Part¹] (ویو ا. ت) امروزقرار بود نیکی ...

..love or lust.. Part۷

..love or lust.. Part6

Revenge or love ? Part 5 بعد از اون حرفش یکی با عجله چراعای...

قلب سیاه نشان سرخ

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط