نذر کرده ام یک روزی که خوشحال تر بودم بیایم و بنویسم

نذر کرده ام یک روزی که خوشحال تر بودم بیایم و بنویسم؛
که زندگی را باید با لذت خورد،
که ضربه های روی سر را باید آرام بوسید
و بعد لبخند زد و دوباره با شوق راه افتاد.
یک روزی که خوشحال تر بودم؛
می آیم و می نویسم که این نیز بگذرد،
مثل همیشه که همه چیز گذشته است
وآب از آسیاب و طبل طوفان از نوا افتاده است...

#عاشقانه
#خاصترین
دیدگاه ها (۱)

تعادل احساساتم از دستم در رفته...هم دلم میخواد با آدمای جدید...

آدم ممکنه روزایِ خوبش رو زود فراموش کنهاما همیشه اونایی که ت...

“تو” با قلب ویرانه من چه کردی؟ببین عشق دیوانه من چه کردیدر ا...

عشق یعنی همه شب در دل و جانت باشدمثلِ جان در تن و در روح و ر...

ساعت از نیمه شب گذشته . مایکی به نامه ای که دختر نوشته بود خ...

پارت ۷۸

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط