تو با قلب ویرانه من چه کردی

“تو” با قلب ویرانه من چه کردی؟
ببین عشق دیوانه من چه کردی

در ابریشم عادت آسوده بودم…
تو با “بال” پروانه ی من چه کردی؟

ننوشیده از جام چشم تو مستم…
خمار است میخانه ی من…چه کردی؟

مگر لایق تکیه دادن نبودم؟
تو با حسرت شانه ی من چه کردی؟

مرا خسته کردی و خود خسته رفتی…
سفر کرده ، باخانه ی من چه کردی؟

جهان من از گریه ات خیس باران…
تو با سقف کاشانه ی من چه کردی...؟

#عاشقانه
#خاصترین
#شهریار تبریزی
دیدگاه ها (۱۰)

نذر کرده ام یک روزی که خوشحال تر بودم بیایم و بنویسم؛ که زند...

تعادل احساساتم از دستم در رفته...هم دلم میخواد با آدمای جدید...

عشق یعنی همه شب در دل و جانت باشدمثلِ جان در تن و در روح و ر...

شبی برای تو من برگزیده خواهم شدو با دو دست نجیب تو چیده خواه...

دلم پیش تو باشد،جسمم اینجا خانه ای دیگرهوایت در سرم باشد ، س...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط