معشوقه دشمن
P³³
سرش رو دسته مبل بود و دراز کشیده بود.پاهاش با ریتم اهنگی که پخش میشد تکون میخورد.با اهنگ زمزمه میکرد.منتظر یون‌وو بود که باهم به پاتوق همیشگیشون برن.
جونگ‌کوک به همه اعضای باند سه روز استراحت داده بود و البته برای هرکدوم دوتا ادم گذاشته بود از دور حواسشون بهش باشه.همینه که یکی از بهتریناست،اینکه راحت اعتماد نمیکنه یه ضعف نیست بلکه نقطه قوت حساب میشه.خود هیونا هم میدونست.
غرق در اهنگاش بود که زنگ خونش خورده شد.با سرعت بلند شد و درو باز کرد.
+میمون جاااانم
؛الاغم
یون‌وو کفشاشو در اوورد و تو همین فاصله هیونا دستو تو موهای یون‌وو برده بود و هی به‌هم میریخت.
؛عه بسه دیگه
یون‌وو رفت داخل و نگاهی به دروبر کرد
؛برو کاراتو کن بریم
+باشه.چیزی خواستی بردار بخور
لباساشو پوشید(عکس میزارم)موهاشو از پشت دم اسبی بست و ساعتشو دستش کرد.گوشی و کیف پولشو تو جیبش گذاشت و از اتاقش بیرون اومد.
+خب بریممم
یون‌وو که تا اون لحظه روی مبل روبه‌روی تلویزیون لم داده بود گفت
؛اوووو چه تیپی زدی.یه پسر خوشتیپ و یه دختر خوشتیپ باهم.یه وقت ندزدنمون؟
+دختر خوشگل و خوشتیپ که خب احتمال دزدیدنش زیاده ولی تورو زیاد مطمئن نیستم.شاید یکی از همین دختر هول ها بیاد تورو بدزده که البته بعد پشیمون میشه
؛ببین یعنی بیشعوری صد
+بله میدونم
تلویزیون رو خاموش کرد و کفشاشونو پوشیدن.
...
ادمای جئون،توی ماشین پایین خونه‌ی هیونا بودن.
؟:زنگ بزنیم رئیس؟گفت هرچی شد بهش بگیم
!:من الان زنگش میزنم.
با گرفتن شماره‌ی رئیسشون جونگ‌کوک،به یک بوق نرسیده جواب داد
-چیشده
!: قربان.چند دقیقه‌ست یه پسره رفته توی خونه‌ی خانم پارک
-هنوز نیومده بیرون؟
!:نه
-هر وقت اومد تعقیبش کنید
اونقدری اعتماد نداشت که هر کسی که از باندش هستن رو به حال خودش بزاره.شاید اون فرد بخواد اطلاعات مهم باند رو لو بده.البته نه فقط هیونا،همه‌ی افراد.
-اطلاعات پسره رو بگیرین
!:چشم
تماس رو پایان داد.یه دل شوره عجیبی ته دلش بود که نکنه دوست پسر هیونا باشه؟
خودشم دلیل نگرانی‌ش رو نمیدونست.خب دوست پسر داشته باشه که داشته باشه.
سرشو تکون داد و کلافه دستی روی صورتش کشید
دیدگاه ها (۱)

Under the moonlight 2 P7وسایلش رو جمع کرد.بارون بند اومده بو...

معشوقه دشمنP³⁴از آسانسور پایین رفتن.در ماشین رو باز کرد و سو...

معشوقه دشمن P³²یکی یکی اون چهار پنج‌تا قرص رو با یه لیوان آب...

معشوقه دشمن P³¹ساعت ۱۱:۰۳ صبح بود.تو اتاقش درحال پذیرش پروند...

[ بازی مرگ ]پارت 9۱سئول / ساعت 15 ؛ 16 درحالیکه روی مبل نشست...

black flower(p,200)

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط