رمان پادشاه زندگیم

رمان پادشاه زندگیم

پارت ۵۵


دیانا، السلان

ارسلان، جانم ملوس من چی میخوای نانازی

دیانا، بلام پاستیل میقلی

ارسلان، آره لوس من

دیانا، دستمو روی بازوش کشیدم

ارسلان، نگاهش کردم و لبخند زدم

دیانا، ارسلان

ارسلان، جونم

دیانا، خوابم میاد

ارسلان ،رو بازوم راحتی بخواب

دیانا، اوهوم خیلی راحتم

ارسلان ،سرشو گذاشت رو بازوم چشماشو بست بخواب کوچولو

دیانا، به خواب عمیقی رفتم .....

ارسلان، گوگولی منو نگاه کن خوابید بگردم

دیانا، با اینه احساس کردم جام تکون خورده بیدار شدم دیدم رو دست ارسلانم دستمو دور گردنش حلقه کردم

ارسلان، روی بینیشو بوسه زدم

۴ پارت به دلیل ۲۹۹ تایی شدنمون
۲۹۰ تاییشدنمون مبارک
۳۰۰ تایی بشیم چند پارت جایزه داریم
دیدگاه ها (۱۸)

چطور شده ❓️. قشنگا اولی و دومی رو جواب بدید سومی و چهارمی چط...

رمان پادشاه زندگیم پارت ۵۶دیانا،منو گذاشت رو کاناپه ارسلان، ...

رمان پادشاه زندگیم پارت ۵۴دیانا، آره خیلی ،،همه رو بغضی میگه...

رمان پادشاه زندگیم پارت ۵۳دیانا، دستمو گذاشتم رو گردنم و با...

رمان بغلی من پارت ۶۶ ارسلان: بخدا چیزی نیست پنبه رو آغشته به...

رمان بغلی من پارت ۶۳دیانا: آره ارسلان: حالا من از حرفی که او...

رمان بغلی من پارت ۳۲دیانا: دنیا رو سرم خراب شد دکتر منو با ه...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط