درخاستی

شب
با بچه ها حاضر شدیم و راه افتادیم سمت عمارت از روی پشت بوم ها می رفتیم چون اگه کسی با این لباس ها مارو می‌دین پخ پخ زنگ پلیس میزدن بعدش پلیس ها می یومدن مارو جمع میکردن.
میا مسیر یاب اون خونه رو هک کرده پشت سر میا می رفتیم
فلش بک چند دقیقه بعد
+میاااااا من دیگه نمی کشمممم
میا:بابا یک کوچه دیگه مونده راه بیا الان می رسیم
آلما:واییییی میا دلم میخواد همین الان کله تو بگیرم بکنمش توی دیوار
میا:بابا به من چه خونه این مرتیکه اون ور دنیاست
+اع بس کنین دیگهههه
+ولی هرچی هست معلومه پولداره چون توی این. کوچه همه ویلا دارن
آلما:ایندفعه دیگه واقعا نون مون توی روغنه
میا:بیا این همه غر میزنین رسیدیممم
+کدوم؟
میا:این عمارت
آلما:داداش تو به این میگی عمارت ؟قصری واسه خودششششش
+مرتیکه خرپولللللل
میا:دزد بدبختتتت الهی قصرت آتیش بگیره
+آمین
آلما:آمیننننن
+خیلی خوب بچه ها وقت ماموریت
میا:وایسا ببینم نمی بینی چراغ هاش روشن پس حتما کسی توی خونه است
+میسپارمش به خودت میا
میا:حله پیروز برق و حل میکنم به محض قطع کردن بپرید تو هرکی بود و نبود و بزنید ناکارش کنید
آلما:ایول من عاشق زدنمممم
+پس بزن بریم
از روی دیوار آروم آروم اومدیم پایین و خیلی ریسکی
رفتیم دم در پشتی عمارت وایسادیم تا برق ها قطع شه
یک-دو -سه
قطع شد
در و باز کردم و با آلما وارد شدیم
با حس ششم میفهدم کی کجا وایساده و لعنتی زیاد بودننننن اینا هفت نفرن به ما دو نفر اخهه؟رفتم سمت یکی شون دستمو گذاشتم روی شونه اش که دست یکی دیگه روی شونه ای قرار گرفت و منو با یک دستش بلند کرد و گذاتش روی شونه ای که صدای جیغم بلند شد
آلما:ا/تتتت وععععع
+آلماااا
لعنتیا آلما رو گرفتن که برق وصل شد و....
دیدگاه ها (۰)

درخاستی (چند پارتی)

رمان جدید🤫رمان وقتی ماه کامل میشه رو ول کنیم و اینو بزاریم ی...

چند پارتی (درخاستی )

درخاستی

ویو ا/ت +میاااااااااا میا: چه مرگته اول صبحی +مدیر گفت امروز...

#عشق_جنایت 🔪پارت 21جینو:رفتیم سمت ساحل قدم بزنیم.... همینطور...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط