دختری از ایران
Part:2
ویو کوک:
داشتم تو خیابون راه میرفتم ولی جوری استتار کردم که کسی نفهمه،در طول راه دختری رو دیدم که به دیوار تکیه داده و با شوق و اشتیاق بلیط کنسرت فردارو دستش گرفته و اشک میریزه،رفتم سمتش و بهش گفتم:خانم چیزی شده؟
ویو ا/ت:
همینجور که داشتم میرفتم گریم گرفت و به دیوار تکیه دادم و اشک میریختم یک مردی که ماسک و کلاه کپ پوشیده بود سمتم اومد و گفت:چیزی شده؟
صداش برام اشنا بود صداش خیلی شبیه جونگ کوک بود،بهش گفتم: نه،ولی وقتی فکر میکنم که بعد از این همه سختی برای اینکه بیام کره و بعدش بتونم برم کنسرت بی تی اس و بتونم جونگکوگ رو ببینم خیلی برام لذت بخشه ببخشید اقا صداتون خیلی برام اشناست میتونم دست راستتون رو ببینم؟
ویو کوک:
گریش به خاطر این بود که میتونه من رو ببینه؟ روحشم خبر نداره اونی که میخواد جلو روشه.ولی ازم خواست دست راستم رو بهش نشون بدم،درخواست عجیبیه ولی شاید فهمیده من کیم ولی ولش بزار نشونش بدم فکر کنم خیلی خوشحال شه... از حق نگذریم خیلی دختر کیوت و خوشگلیه این حس عجیب چیه که من دارم؟
دست راستم رو اوردم بالا
ویو ا/ت:
تا دست راستشو دیدم،اشکام سرازیر شد لبخندی زدم و بی اخطیار بغلش کردم اون خودش بود خود خود خودش.! همونی که سال ها منتظر دیدنش بودم عجیب بود برام که اونم متقابل بغلم کرد بغلش حس خوبی برام داشت... ولی از بغلش درومدم
+ببخشید جناب اقای جونگکوک
-یعنی انقد منو دوست داری؟
+بیشتر از پدر و مادرم.! و همین جوری اشک میریختم
-خیلی باهوشی دختر! چطوری اخه با شنیدن صدام حدس زدی؟ دختر گریه نکن من همینجام جلو روت! اسمت چیه؟
+اسمم ا/تست،اخه مگه میشه ادم صدای بایسش رو تشخیص نده؟؟
-ا/ت... چه اسم قشنگی...
+تازه اهل کره نیستم و از ایران اومدم.
_ایرانیا همشون به قد تو قشنگن؟؟
ادامه دارد....
Part:2
ویو کوک:
داشتم تو خیابون راه میرفتم ولی جوری استتار کردم که کسی نفهمه،در طول راه دختری رو دیدم که به دیوار تکیه داده و با شوق و اشتیاق بلیط کنسرت فردارو دستش گرفته و اشک میریزه،رفتم سمتش و بهش گفتم:خانم چیزی شده؟
ویو ا/ت:
همینجور که داشتم میرفتم گریم گرفت و به دیوار تکیه دادم و اشک میریختم یک مردی که ماسک و کلاه کپ پوشیده بود سمتم اومد و گفت:چیزی شده؟
صداش برام اشنا بود صداش خیلی شبیه جونگ کوک بود،بهش گفتم: نه،ولی وقتی فکر میکنم که بعد از این همه سختی برای اینکه بیام کره و بعدش بتونم برم کنسرت بی تی اس و بتونم جونگکوگ رو ببینم خیلی برام لذت بخشه ببخشید اقا صداتون خیلی برام اشناست میتونم دست راستتون رو ببینم؟
ویو کوک:
گریش به خاطر این بود که میتونه من رو ببینه؟ روحشم خبر نداره اونی که میخواد جلو روشه.ولی ازم خواست دست راستم رو بهش نشون بدم،درخواست عجیبیه ولی شاید فهمیده من کیم ولی ولش بزار نشونش بدم فکر کنم خیلی خوشحال شه... از حق نگذریم خیلی دختر کیوت و خوشگلیه این حس عجیب چیه که من دارم؟
دست راستم رو اوردم بالا
ویو ا/ت:
تا دست راستشو دیدم،اشکام سرازیر شد لبخندی زدم و بی اخطیار بغلش کردم اون خودش بود خود خود خودش.! همونی که سال ها منتظر دیدنش بودم عجیب بود برام که اونم متقابل بغلم کرد بغلش حس خوبی برام داشت... ولی از بغلش درومدم
+ببخشید جناب اقای جونگکوک
-یعنی انقد منو دوست داری؟
+بیشتر از پدر و مادرم.! و همین جوری اشک میریختم
-خیلی باهوشی دختر! چطوری اخه با شنیدن صدام حدس زدی؟ دختر گریه نکن من همینجام جلو روت! اسمت چیه؟
+اسمم ا/تست،اخه مگه میشه ادم صدای بایسش رو تشخیص نده؟؟
-ا/ت... چه اسم قشنگی...
+تازه اهل کره نیستم و از ایران اومدم.
_ایرانیا همشون به قد تو قشنگن؟؟
ادامه دارد....
- ۷.۱k
- ۱۴ خرداد ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۱۲)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط