(رمان جیمین )
🧸Shadow of Love:{ part 2}🦋
×که پسری از کنارم رد شد یک لحظه نگاهم به برگه داخل دستش افتاد
× شماره صندلیش هیفدهه پس یعنی من کنار اون میشینم
× آروم پشت سرش حرکت میکردم که برگشت .... چون ماسک داشت نمی تونستم صورتش رو ببینم ولی معلوم بود اعصبی بود
_ تو کی هستی دنبال من میای هاااا ( داد)
× ببخشید ولی ...
_ ولی چییی....
× بزار ادامه حرفم رو بگم بعد.... ولی متوجه شماره صندلیت شدم احتمال دادم که صندلیم کنار تو باشه .....
_ ........
× بدون توجه بهم راهشو گرفت و رفت چون میخواستم بفهمم صندلیم کنارش هست پشت سرش میرفتم که به صندلی های وست هواپیما رسید .... بزار ببینم اره اینجا صندلی منه ..
× دیدی بهت گفتم صندلیم پیش توی.......
_ خفه شو بشین
× بیشو....
_ مگه نشنیدی
× حوصله بحث باهاش نداشتم رفتم رو صندلی نشستم .... که متوجه دختری که کنارم نشسته بود شدم خیلی زیبا بود....
× اهم اهم سلام من ات هستم ( رو به دختره )
(علامت لونا ÷)
÷ آها ببخشید سلام منم لونام خوشبختم ات
× منم از آشنایت خوشبختم
÷ خیلی زیبا هستی
× توهم همینطور
÷ میای دوست بشینم
× البته ( با ذوق )
÷ خوب ات بار اولته میری کره..
× اره با مامانم میرم خوب راستش .....
_ خفه شید میخوام بخوابم
× به ما چه بخواب ....
_ ( چونه ات رو میگیره) حواست به حرفات باشه ( چونه ات رو ول میکنه )
× اخخخ پسره.... ( ات وست لونا و جیمین نشسته )
÷ ات ول کن
× اوففف
÷ بیا آروم حرف بزنیم ...
فلش بک به چند ساعت بعد:
× لونا همینجوری حرف میزد و از خاطره هاش میگفت که متوجه سر پسره رو شونم بود شدم
× لونا.... آروم بگو این پسره خوابیده
÷ این اذیتت میکنه بعد الان مواظبی که بیدار نشه
× شاید خسته باشه( آروم حرف میزنن )
÷ باش
× با لونا آروم در حال حرف زدن بودیم که پیش خدمت اومد
پیش خدمت : خانم چی میل دارید ( با صدای بلند )
× خانم آروم حرف بزنید نمیبینید یکی اینجا خوابه
پیش خدمت: ببخشید
× خوب من ..... ( فرض کنید یک غذایی میگه ) میخورم
÷ خوب ات منو رو به منم بده ببینم ... منم ..... میخورم
پیش خدمت : بله چشم ولی این آقا چی....
÷ ات بیدارش کن
× نه بزار یک چیزی خودم براش سفارش میدم
× خانم بزحمت یک ..... بیارید برای این آقا
پیش خدمت: چشم
×÷ ممنون
÷ ات چرا بیدارش نکردی
× لونا ول کن
÷ ای بابا
فلش بک به چند ساعت بعد:
× وای لونااا گشنمه
÷ منم خیلی گشنمه ....
× شکمم غارو غور میکنه
÷ ( خنده) وای ات ...
× چرا میخندی
÷ فقدر صدای شکمت
× خوب چیکار کنممم
÷ باشه باشه ( خنده)
÷ نمیخوای این پسره رو بیدار کنی شونت درد نگرفت
× غذارو بیارند بعد
÷ از دست تو ....
پیش خدمت: خانم غذا ها
× آخ جون
÷ بدید به من
پیش خدمت: امیداورم خوشتون بیاد
×÷ ممنون
÷ ات بیدارش کن
× باشه
× آقا آقاپسر .... باتویم( آخرش رو با داد گفت )
_ وای چه مرگته
× خوبیم بهش نیومده
_ مرض
× بیا غذات
_ این چه کوفتیه
× غذایه دیگه
_ من اینو نمیخوام
× من از کجا بدونم تو چی میخوای
_ خفه شو اشغال
÷ دیدیی ات گفتم مهربونی آنقدر خوب نی...
× لونا خواهش میکنم
_ غذا خودتو میخورم
× من غذامو بهت نمیدم
_ مجبوری
× اونوقت کی مجبورم کرده
_ ( دست ات رو میگیره ) من ( با حالت ترسناک میگه)
× بگیر بابا نخواستم
÷ ات خودت چی
× من اون غذارو دوست ندارم
÷ من دوست دارم بیا با من عوض کن
× مطمعن
÷ اره قربونت بشم
× مرسیی
× سه نفرمون شروع کردیم به خوردن که پسره غذاشو تموم کرد و ظرفشو پرت کرد جلوم
× چیکار میکنی....
_ ساکت باش میخوام بخوابم
× لعنتی اشغالتو بردار
_ خودت جمع کن رو اعصابم نرو نزنمت
× روان....
÷ ات تمومش کن ....
×پسره تو کل راه ماسکش رو در نیاورده بود نگاه به لونا میکردم که پسره آبی که جلوم بود رو برداشت
× آبه منم میخوای بخوری ...
_ ( جواب نمیده)
× ایششش
× نگاش میکردم که ماسکش رو داد پایین واییی خدا چقدر قشنگه ولی با اینکه قشنگه خیلی بد اخلاقه لعنتی اسمشم حتا نمی دونم
_ ( آب خورنش تموم میشه )
× میشه یک سوال بپرسم
_ نه ....
× خواهش میکنم
_ .... ( چیزی نمیگه )
× اسمت چیه ...
_ ( میخوابه )
× عجب آدمیه
÷ ( خنده) چقدر بد زایه شدی
× لونااا....
÷ غلط کردم
ویو دو ساعت بعد ....
ادامه دارد🦋
حمایت هاتون خیلی کمه اگه دوست ندارید بگید نزارم مشکلی ندارم.... نکنه چون رمان جیمین هست اینجوریه هااا خواهشا حمایت کنید زحمت میکشم دخترا .... شرط هم نمیزارم ببینم خودتون چیکار میکنید🥺💪🧸
×که پسری از کنارم رد شد یک لحظه نگاهم به برگه داخل دستش افتاد
× شماره صندلیش هیفدهه پس یعنی من کنار اون میشینم
× آروم پشت سرش حرکت میکردم که برگشت .... چون ماسک داشت نمی تونستم صورتش رو ببینم ولی معلوم بود اعصبی بود
_ تو کی هستی دنبال من میای هاااا ( داد)
× ببخشید ولی ...
_ ولی چییی....
× بزار ادامه حرفم رو بگم بعد.... ولی متوجه شماره صندلیت شدم احتمال دادم که صندلیم کنار تو باشه .....
_ ........
× بدون توجه بهم راهشو گرفت و رفت چون میخواستم بفهمم صندلیم کنارش هست پشت سرش میرفتم که به صندلی های وست هواپیما رسید .... بزار ببینم اره اینجا صندلی منه ..
× دیدی بهت گفتم صندلیم پیش توی.......
_ خفه شو بشین
× بیشو....
_ مگه نشنیدی
× حوصله بحث باهاش نداشتم رفتم رو صندلی نشستم .... که متوجه دختری که کنارم نشسته بود شدم خیلی زیبا بود....
× اهم اهم سلام من ات هستم ( رو به دختره )
(علامت لونا ÷)
÷ آها ببخشید سلام منم لونام خوشبختم ات
× منم از آشنایت خوشبختم
÷ خیلی زیبا هستی
× توهم همینطور
÷ میای دوست بشینم
× البته ( با ذوق )
÷ خوب ات بار اولته میری کره..
× اره با مامانم میرم خوب راستش .....
_ خفه شید میخوام بخوابم
× به ما چه بخواب ....
_ ( چونه ات رو میگیره) حواست به حرفات باشه ( چونه ات رو ول میکنه )
× اخخخ پسره.... ( ات وست لونا و جیمین نشسته )
÷ ات ول کن
× اوففف
÷ بیا آروم حرف بزنیم ...
فلش بک به چند ساعت بعد:
× لونا همینجوری حرف میزد و از خاطره هاش میگفت که متوجه سر پسره رو شونم بود شدم
× لونا.... آروم بگو این پسره خوابیده
÷ این اذیتت میکنه بعد الان مواظبی که بیدار نشه
× شاید خسته باشه( آروم حرف میزنن )
÷ باش
× با لونا آروم در حال حرف زدن بودیم که پیش خدمت اومد
پیش خدمت : خانم چی میل دارید ( با صدای بلند )
× خانم آروم حرف بزنید نمیبینید یکی اینجا خوابه
پیش خدمت: ببخشید
× خوب من ..... ( فرض کنید یک غذایی میگه ) میخورم
÷ خوب ات منو رو به منم بده ببینم ... منم ..... میخورم
پیش خدمت : بله چشم ولی این آقا چی....
÷ ات بیدارش کن
× نه بزار یک چیزی خودم براش سفارش میدم
× خانم بزحمت یک ..... بیارید برای این آقا
پیش خدمت: چشم
×÷ ممنون
÷ ات چرا بیدارش نکردی
× لونا ول کن
÷ ای بابا
فلش بک به چند ساعت بعد:
× وای لونااا گشنمه
÷ منم خیلی گشنمه ....
× شکمم غارو غور میکنه
÷ ( خنده) وای ات ...
× چرا میخندی
÷ فقدر صدای شکمت
× خوب چیکار کنممم
÷ باشه باشه ( خنده)
÷ نمیخوای این پسره رو بیدار کنی شونت درد نگرفت
× غذارو بیارند بعد
÷ از دست تو ....
پیش خدمت: خانم غذا ها
× آخ جون
÷ بدید به من
پیش خدمت: امیداورم خوشتون بیاد
×÷ ممنون
÷ ات بیدارش کن
× باشه
× آقا آقاپسر .... باتویم( آخرش رو با داد گفت )
_ وای چه مرگته
× خوبیم بهش نیومده
_ مرض
× بیا غذات
_ این چه کوفتیه
× غذایه دیگه
_ من اینو نمیخوام
× من از کجا بدونم تو چی میخوای
_ خفه شو اشغال
÷ دیدیی ات گفتم مهربونی آنقدر خوب نی...
× لونا خواهش میکنم
_ غذا خودتو میخورم
× من غذامو بهت نمیدم
_ مجبوری
× اونوقت کی مجبورم کرده
_ ( دست ات رو میگیره ) من ( با حالت ترسناک میگه)
× بگیر بابا نخواستم
÷ ات خودت چی
× من اون غذارو دوست ندارم
÷ من دوست دارم بیا با من عوض کن
× مطمعن
÷ اره قربونت بشم
× مرسیی
× سه نفرمون شروع کردیم به خوردن که پسره غذاشو تموم کرد و ظرفشو پرت کرد جلوم
× چیکار میکنی....
_ ساکت باش میخوام بخوابم
× لعنتی اشغالتو بردار
_ خودت جمع کن رو اعصابم نرو نزنمت
× روان....
÷ ات تمومش کن ....
×پسره تو کل راه ماسکش رو در نیاورده بود نگاه به لونا میکردم که پسره آبی که جلوم بود رو برداشت
× آبه منم میخوای بخوری ...
_ ( جواب نمیده)
× ایششش
× نگاش میکردم که ماسکش رو داد پایین واییی خدا چقدر قشنگه ولی با اینکه قشنگه خیلی بد اخلاقه لعنتی اسمشم حتا نمی دونم
_ ( آب خورنش تموم میشه )
× میشه یک سوال بپرسم
_ نه ....
× خواهش میکنم
_ .... ( چیزی نمیگه )
× اسمت چیه ...
_ ( میخوابه )
× عجب آدمیه
÷ ( خنده) چقدر بد زایه شدی
× لونااا....
÷ غلط کردم
ویو دو ساعت بعد ....
ادامه دارد🦋
حمایت هاتون خیلی کمه اگه دوست ندارید بگید نزارم مشکلی ندارم.... نکنه چون رمان جیمین هست اینجوریه هااا خواهشا حمایت کنید زحمت میکشم دخترا .... شرط هم نمیزارم ببینم خودتون چیکار میکنید🥺💪🧸
- ۹.۹k
- ۰۷ آذر ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۳۰)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط