Shadow of Lovepart
🧸Shadow of Love{part 4} 🦋
× وایییی باورم نمیشه .... خالمهه .. پریدم بغلش که متقابل بغلم کرد ... خالم کره زندگی میکرده وقتی ما رسیدیم کره خالم گفت فردا میاد به دیدنمون ولی الان سوپرایزمون کرد ...
× خاله دلم برات تنگ شده بود( بغض) .
خاله ات : منم دلم براتون تنگ شده بود بغض نکن دیگه ....
× با.. باش
× چرا نگفتی میای
خاله ات: سوپرایز بود دیگه
× ( خنده) شیطون
× خاله بریم ....
خاله ات : مگه بهت نگفتم بگو هیون هی میگه خاله انگار چند سالمه به اسم صدام کن
× چشم هیون خانم خوبه
(خاله ات رو با & نشون میدم)
& عالیه
× حالا میشه بریم بیرون
& چشم ارباب
× ( خنده) مامان توهم میای
= نه برین خودتون برید
& ات سریع لباس بپوش بریم
× باش باش
× وارد اتاق شدم لباسامو پوشیدم و موهامو باز گذاشتم و از اتاق زدم بیرون
× خاله من اومدم
& اتتتتت
× ببخشید ببخشید
× هیون خانم امادم
& بریم آبجی خدانگهدار
× مامانی خدانگهدار
= خدانگهدار .... فقدر ات زود بیاید که شب بریم خرید لباس ....
× برای دانشگاه؟
= اره
× باشه مامانی خدانگهدار
ویو بیرون از خونه:
× خاله هیون کجا بریم .
& شهربازی نظرت
× عالیهههه
& پس بزن بریم
ویو شهربازی:
& ات بیا بریم تونل وحشت
× نه نههه من ... میترسم
& ات آنقدر ترسو نباش
× ولی من ...
& بیا بریم ( دست ات رو میگیره و وارد تونل وحشت میشن)
× خاله اون چ.... چیه ( با حالت وحشت )
& اون ... اسکلت
× نههههه
& ات چرا داد میزنی
× من میترسم
& دستتو بده
× خاله بیا برگردیم
& یکم دیگه مونده
× ولی من..... واییییییییییی( اسکلت از بالا میفته جلو پای ات)
× بریم ( گریه )
& ات ( تونل وحشت تموم میشه) ات تموم شد
× ( گریه)
& ببین منو سیسسس تموم
× خاله میشه بشینیم
& اره خاله
× خیلی ترسناک بود ها ( خنده )
& ات بخدا دیونه ای دو دقیقه پیش عررر میزدی الان میخندی
× خوب دیگه
& برو بازیگری شرکت کن بخدا که نفر اول تورو انتخاب میکنن .
× اععع
ویو بعد از ۳ ساعت:
× الان نیم ساعتی هستش که با خالم رسیدیم خونه خیلی خسته بودم وقتی رسیدم یک راست وارد حموم شدم از حموم اومدم بیرون موهامو خشک کردم و از بالا بستم و آماده شدم گوشیم و کیفم رو برداشتم و از اتاق زدم بیرون ....
× من امادم بریم
= بریم
& بریم
ویو داخل پاساژ:
× مامانم لباسارو بهم نشون میداد ولی من دوستشون نداشتم از مامانم و خالم جدا شدم و شروع کردم داخل پاساژ به گشتن به آخرین مغازه رسیدم امیدی نداشتم اگه اینم لباس خوشکل نداشته باشه چ.....
× واییییییییییی چنقده خوشکله
× وارد لباس فروشی شدم و به خانمه گفتم لباسیه تن مانکن رو برام بیاره وارد اتاق پرو شدم و لباسمو با اون لباس عوض کردم و نگاهی به اینه قدی کردم
× چقدر خوشکله
ویو بعد از یک ربع:
× خانم این دوتا رو برمیدارم .
فروشنده: چشم ... رمز ... مبارکتون باشه
× ممنون
× از مغازه زدم بیرون که متوجه خالم و مامانم که منتظر من بودن شدم سریع به سمتشون رفتم ...
× مامان ، خاله این دوتا لباس رو ببینید
&= خیلی خوشکله
× خوب بریم .
& بریم ..
ویو داخل خونه:
ادامه دارد🦋
حمایت یادتون نره تنکیو بای بای 🧸💪
× وایییی باورم نمیشه .... خالمهه .. پریدم بغلش که متقابل بغلم کرد ... خالم کره زندگی میکرده وقتی ما رسیدیم کره خالم گفت فردا میاد به دیدنمون ولی الان سوپرایزمون کرد ...
× خاله دلم برات تنگ شده بود( بغض) .
خاله ات : منم دلم براتون تنگ شده بود بغض نکن دیگه ....
× با.. باش
× چرا نگفتی میای
خاله ات: سوپرایز بود دیگه
× ( خنده) شیطون
× خاله بریم ....
خاله ات : مگه بهت نگفتم بگو هیون هی میگه خاله انگار چند سالمه به اسم صدام کن
× چشم هیون خانم خوبه
(خاله ات رو با & نشون میدم)
& عالیه
× حالا میشه بریم بیرون
& چشم ارباب
× ( خنده) مامان توهم میای
= نه برین خودتون برید
& ات سریع لباس بپوش بریم
× باش باش
× وارد اتاق شدم لباسامو پوشیدم و موهامو باز گذاشتم و از اتاق زدم بیرون
× خاله من اومدم
& اتتتتت
× ببخشید ببخشید
× هیون خانم امادم
& بریم آبجی خدانگهدار
× مامانی خدانگهدار
= خدانگهدار .... فقدر ات زود بیاید که شب بریم خرید لباس ....
× برای دانشگاه؟
= اره
× باشه مامانی خدانگهدار
ویو بیرون از خونه:
× خاله هیون کجا بریم .
& شهربازی نظرت
× عالیهههه
& پس بزن بریم
ویو شهربازی:
& ات بیا بریم تونل وحشت
× نه نههه من ... میترسم
& ات آنقدر ترسو نباش
× ولی من ...
& بیا بریم ( دست ات رو میگیره و وارد تونل وحشت میشن)
× خاله اون چ.... چیه ( با حالت وحشت )
& اون ... اسکلت
× نههههه
& ات چرا داد میزنی
× من میترسم
& دستتو بده
× خاله بیا برگردیم
& یکم دیگه مونده
× ولی من..... واییییییییییی( اسکلت از بالا میفته جلو پای ات)
× بریم ( گریه )
& ات ( تونل وحشت تموم میشه) ات تموم شد
× ( گریه)
& ببین منو سیسسس تموم
× خاله میشه بشینیم
& اره خاله
× خیلی ترسناک بود ها ( خنده )
& ات بخدا دیونه ای دو دقیقه پیش عررر میزدی الان میخندی
× خوب دیگه
& برو بازیگری شرکت کن بخدا که نفر اول تورو انتخاب میکنن .
× اععع
ویو بعد از ۳ ساعت:
× الان نیم ساعتی هستش که با خالم رسیدیم خونه خیلی خسته بودم وقتی رسیدم یک راست وارد حموم شدم از حموم اومدم بیرون موهامو خشک کردم و از بالا بستم و آماده شدم گوشیم و کیفم رو برداشتم و از اتاق زدم بیرون ....
× من امادم بریم
= بریم
& بریم
ویو داخل پاساژ:
× مامانم لباسارو بهم نشون میداد ولی من دوستشون نداشتم از مامانم و خالم جدا شدم و شروع کردم داخل پاساژ به گشتن به آخرین مغازه رسیدم امیدی نداشتم اگه اینم لباس خوشکل نداشته باشه چ.....
× واییییییییییی چنقده خوشکله
× وارد لباس فروشی شدم و به خانمه گفتم لباسیه تن مانکن رو برام بیاره وارد اتاق پرو شدم و لباسمو با اون لباس عوض کردم و نگاهی به اینه قدی کردم
× چقدر خوشکله
ویو بعد از یک ربع:
× خانم این دوتا رو برمیدارم .
فروشنده: چشم ... رمز ... مبارکتون باشه
× ممنون
× از مغازه زدم بیرون که متوجه خالم و مامانم که منتظر من بودن شدم سریع به سمتشون رفتم ...
× مامان ، خاله این دوتا لباس رو ببینید
&= خیلی خوشکله
× خوب بریم .
& بریم ..
ویو داخل خونه:
ادامه دارد🦋
حمایت یادتون نره تنکیو بای بای 🧸💪
- ۲.۸k
- ۱۰ آذر ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۹)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط