طبیبم قصدِ جان کرده به درمانم نمی کوشد
منِ بیمارِ عریان را در آغوشش نمی پوشد
هوس کرده بیندازد مرا در چاه و بعد از آن
به جرمِ مهربان بودن شبیهِ برده بفروشد
بیابان بودم و در خود ظهورِ چشمه ای دیدم
به وجد آید بیابانی که در آن چشمه می جوشد
اگر عاشق شبی معشوقه را در بر کِشد حتی
امام و مقتدا باشد میِ چل ساله می نوشد...💞

#عاشقانه
#خاصترینم◦•●◉✿
دیدگاه ها (۰)

ای عقلِ عصیانگر که دور از غصه خفتیشاید که بهتر بود با دل درن...

اولین لحظه ی دیدار،ترا بوسیدممثل یک آدم بیمار،ترا بوسیدم بین...

ای باد مگر می زده ای اینهمه مستیبا دست زدی شیشه ی ما را که ش...

دوری ات کم کم مرا از پای در می آوردمرگ روزی پیش تو از من خبر...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط