اولین لحظه ی دیدارترا بوسیدم

اولین لحظه ی دیدار،ترا بوسیدم
مثل یک آدم بیمار،ترا بوسیدم
 
بین جمعیت هشیار در آن شهر بزرگ
تکیه دادیم به دیوار،ترا بوسیدم
 
در میان چمنی سبز نشستیم دوتا
زل زدم بر تو و بسیار ترا بوسیدم
 
سایه ات روی من افتاد در آن تنهایی
زیر خوشبختی آوار ترا بوسیدم
 
آه ای لذت تکرار هزاران بوسه
لحظه ها رفت و به تکرار ترا بوسیدم
 
ترسی از طعنه ی رسوا شدنم هیچ نبود
همچو حلاج ،سر دار ترا بوسیدم
 
لذتی با نفس گرم گناه آلوده
خارج  از قاعده هربار ترا بوسیدم
 
ننگ عشق است اگر صحبت هنجار شود
توی محدوده ی هنجار ترا بوسیدم
 
بین ما عشق نمایانگر زیبایی بود
یاد آن لحظه که بسیار ترا بوسیدم
 
چون ردیف غزلم در پی بوسیدن بود
لب هر قافیه انگار ترا بوسیدم
 
تویی آن لذت نایاب که در آغوشت
گم شدم با تب سرشار ترا بوسیدم...!🦋💞🦋


#عاشقانه
#بهترینم
دیدگاه ها (۰)

این همه قصه ی فردوس و تمنای بهشتگفت‌وگویی و خیالی ز جهان من ...

❤❤اشتباه نکننه زیبایی تو، نه محبوبیت تومرا مجذوب خود نکردتنه...

ای عقلِ عصیانگر که دور از غصه خفتیشاید که بهتر بود با دل درن...

طبیبم قصدِ جان کرده به درمانم نمی کوشدمنِ بیمارِ عریان را در...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط