ای باد مگر می زده ای اینهمه مستی

ای باد مگر می زده ای اینهمه مستی
با دست زدی شیشه ی ما را که شکستی
مقصود تو ای دوست از آزردن ما چیست؟
خوب است بدانم که به دنبال چه هستی
چون رود به دریا برسی آخرِ این راه
ای قافله ی اشک که در دیده نشستی
سخت است اگر پشتِ درِ بسته بمانی
آنهم دری از شوق که روی همه بستی
تقصیر خودم بود که از عقل بریدم
تقدیمِ تو کردم دلِ دیوانه دو دستی
هم بنده ی می نوشی و هم اهلِ نمازم
خو کرده ام اینگونه به هشیاری و مستی...🦋💞

#عاشقانه
#خاصترینم◦•●◉✿
دیدگاه ها (۰)

طبیبم قصدِ جان کرده به درمانم نمی کوشدمنِ بیمارِ عریان را در...

ای عقلِ عصیانگر که دور از غصه خفتیشاید که بهتر بود با دل درن...

دوری ات کم کم مرا از پای در می آوردمرگ روزی پیش تو از من خبر...

رفته ام،اما به دنبال نگاهی رفته امدر کمای حسرتش هم چند ماهی ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط