( اول بخاطر کپی فیلم معذرت میخوام یادم نمیاد کی بودی )
نفس هایَم سخت است.. تنم سست و ، سرم نیز سنگین است...
عزیزکم ؛ بینوایَم کردهای ! از چشمانم خون روانه کرده و بر قلبم خنجر فرو کردهای .
دلتنگِ آغوش هایِتَم اما ... چه میشد اگر ان شبانگاه به جای آنهمه کلمات دردآور مرا در آغوش میکشیدی... عزیزکم.. مگر نگفتی مرا مراقبت خواهی کردی ؟؟ آیا منظور تو از مراقبت هایَت ، نگاه داشتن ، تنم ، از آسیب ها بود !!؟ .. نمیدانم اما تو باید بدانی که.. روحم اسیب دیدهاست نیز در آستانهء نابودیست.... چگونه ان حرف را بر من خطاب دادی ؟؟ چگونه.... چطور توانستی... مرا نابود کردهای ؛ آری.. تو مرا نابود کردهای !! تو ،
' تو ' همان کسی که مرا وعدهء محافظتت را دادی بودی ، ' تو ' همان کسی که آرزوهایَت را در قلبِ من کاشتی ، ' تو ' همان کسی که قرار بود بیشتر از همه محافظتم دارد ؛ تو... من بعد از هر اهدی امیدم را به تو بستم و تو نیز حتی مرا درهم شکستی ..
نفس هایَم سخت است.. تنم سست و ، سرم نیز سنگین است...
عزیزکم ؛ بینوایَم کردهای ! از چشمانم خون روانه کرده و بر قلبم خنجر فرو کردهای .
دلتنگِ آغوش هایِتَم اما ... چه میشد اگر ان شبانگاه به جای آنهمه کلمات دردآور مرا در آغوش میکشیدی... عزیزکم.. مگر نگفتی مرا مراقبت خواهی کردی ؟؟ آیا منظور تو از مراقبت هایَت ، نگاه داشتن ، تنم ، از آسیب ها بود !!؟ .. نمیدانم اما تو باید بدانی که.. روحم اسیب دیدهاست نیز در آستانهء نابودیست.... چگونه ان حرف را بر من خطاب دادی ؟؟ چگونه.... چطور توانستی... مرا نابود کردهای ؛ آری.. تو مرا نابود کردهای !! تو ،
' تو ' همان کسی که مرا وعدهء محافظتت را دادی بودی ، ' تو ' همان کسی که آرزوهایَت را در قلبِ من کاشتی ، ' تو ' همان کسی که قرار بود بیشتر از همه محافظتم دارد ؛ تو... من بعد از هر اهدی امیدم را به تو بستم و تو نیز حتی مرا درهم شکستی ..
- ۱.۵k
- ۱۴ آبان ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۰)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط