نام فیک: عشق مخفی
Part: 47



ویو ات*
جی. واقعا؟
ات. علائمش رو دارم ولی خیلی دلدرد دارم اجوما هم گفت بهتره برم دکتر
جی. پس، فردا میریم دکتر
ات. باشه
جیمین دستشو گذاشت روی دلمو ماساژ میداد. دردم کمتر شد و خوابم برد*

...فردا...
ویو ات*
صبح با صدای جیمین بیدار شدم. نگاش کردم*
جی. پاشو وقت دکتر گرفتم
ات. الان؟ *خوابالو
جی. اره پاشو تنبللل
ات. باشه
پاشدم. رفتم دستشویی دست و صورتمو شستم و اومدم بیرون لباسامو عوض کردم جیمین هم لباساشو عوض کرده بود*
جی. بریم؟
ات. اره
رفتیم پایین سوار ماشین شدیم و رفتیم بیمارستان...*
(دکتر رو با د نشون میدم)
د. سلام*لبخند
جی. و ات. سلام
د. خب چیشده؟
ات. من فکر کنم باردارم..
د. خب مبارکه*لبخند
ات. اما دلدرد شدیدی دارم و نمیتونم غذا بخورم همش میارم بالا...
د. مطمئنی بارداری؟
ات. نه ولی فکر کنم باردارم
د. پریودیت عقب افتاده؟
ات. اره
د. پس چرا دلدرد داری؟ خوردی زمین یا رابطه داشتید؟
ات. هیچکدوم*اروم
د. بهتره ی ازمایش بدید *داشت نسخه مینوشت
جی. چیزی شده خانم دکتر؟*نگران
د. فعلا چیزی مشخص نیست اول باید ازمایش بده ان شالله چیزی نیست
جی. باشه
جیمین برگه ی نسخه رو گرفت و رفتیم دادیم به پذیرش و یکی داخل بود و بعدش ما بودیم. باید سونوگرافی میدادم.. دستمو گذاشتم روی دلم و داشتم فکر میکردم*




☆ممنون میشم حمایتم کنید☆
دیدگاه ها (۳)

نام فیک: عشق مخفیPart: 48ویو ات*صدام کردن که برم داخل. پاشدم...

بایستون توی بی تی اس کیه؟خودم اوتی سونم😎بچها حمایتتون کم شده...

نام فیک: عشق مخفیPart: 46ویو ات*شب شد و مهمونا اومدن*رنگ رو ...

نام فیک: عشق مخفیPart: 45فلش بک به دوماه بعد*ویو ات*امروز قر...

نام فیک: عشق مخفیPart: 40ویو ات*خیلی صدای تیر اندازی زیاد بو...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط