نسیم خنک عصرگاهی پردههای نازک اتاق را به رقص درآورد ل
نسیم خنک عصرگاهی، پردههای نازک اتاق را به رقص درآورد. لیلا و سامان، روی مبلهای راحتی نشسته بودند، سکوت سنگینی بینشان حکمفرما بود. بیست سال از عروسیشان میگذشت، بیست سال پر از خنده، گریه، شادی و درد. بیست سال که با رشد سه فرزندشان همراه بود. اما حالا، آشیانهی آنها خالی بود. پرندگان کوچکشان پرواز کرده بودند و لانهی خالی آنها را به یادگار گذاشته بودند.
لیلا به عکس فرزندانش که روی میز قرار داشت نگاه کرد. چشمهایش نمناک شد. سامان دستش را روی دست لیلا گذاشت، اما لمس دستهایشان دیگر آن گرمای گذشته را نداشت. عشقشان، سالها پیش، در میان شلوغیهای زندگی و مسئولیتهای فرزندی، کمرنگ شده بود. آنها بهخاطر بچهها به زندگی مشترکشان ادامه داده بودند، بهخاطر آن سه فرزند که حالا بالغ شده و خانه را ترک کرده بودند.
سامان به لیلا نگاه کرد. چشمانش خالی از عشق بود، پر از خستگی و یأس. لیلا نیز همین طور. آنها سالها بود که بهجای همسر، همخانه یکدیگر بودند. وظیفه و مسئولیت جای عشق را گرفته بود. حالا که وظیفهشان به پایان رسیده بود، چه چیزی برای نگهداشتنشان باقی مانده بود؟
آن شب، لیلا و سامان با هم صحبت کردند. صحبتی طولانی و دردناک. صحبتی که پایان بیست سال زندگی مشترکشان را اعلام میکرد. آشیانهی خالی آنها، نه تنها از فرزندانشان، بلکه از عشقشان نیز خالی بود. داستان آنها هشداری است برای همه کسانی که بهخاطر فرزندانشان به زندگی مشترک ادامه میدهند، بدون اینکه به شعلهی عشق در دلهایشان توجه کنند. آیا شما نیز در حال ساختن آشیانهای خالی هستید؟ آیا عشق در زندگی مشترک شما جایگاه واقعی خود را دارد؟ این داستان را به اشتراک بگذارید و به دیگران کمک کنید تا از این خطر جلوگیری کنند.
#آشیانه_خالی #زندگی_مشترک #عشق #ازدواج #فرزندان #طلاق #جدایی #پایان_عشق #عادت #وظیفه #مسئولیت #رابطه_زن_و_شوهر #مشاوره_ازدواج #روانشناسی_ازدواج #زندگی_بعد_از_فرزندان #پایداری_ازدواج #راز_ماندگاری_ازدواج #عشق_در_ازدواج #اهمیت_عشق #مشکلات_ازدواج #راهکارهای_ماندگاری_ازدواج #زندگی_بدون_عشق #تنهایی #خستگی #یأس #افسردگی #ترک_خانه #فرار_از_زندگی #انتخاب_صحیح #مشاوره_خانواده #زندگی_موفق
لیلا به عکس فرزندانش که روی میز قرار داشت نگاه کرد. چشمهایش نمناک شد. سامان دستش را روی دست لیلا گذاشت، اما لمس دستهایشان دیگر آن گرمای گذشته را نداشت. عشقشان، سالها پیش، در میان شلوغیهای زندگی و مسئولیتهای فرزندی، کمرنگ شده بود. آنها بهخاطر بچهها به زندگی مشترکشان ادامه داده بودند، بهخاطر آن سه فرزند که حالا بالغ شده و خانه را ترک کرده بودند.
سامان به لیلا نگاه کرد. چشمانش خالی از عشق بود، پر از خستگی و یأس. لیلا نیز همین طور. آنها سالها بود که بهجای همسر، همخانه یکدیگر بودند. وظیفه و مسئولیت جای عشق را گرفته بود. حالا که وظیفهشان به پایان رسیده بود، چه چیزی برای نگهداشتنشان باقی مانده بود؟
آن شب، لیلا و سامان با هم صحبت کردند. صحبتی طولانی و دردناک. صحبتی که پایان بیست سال زندگی مشترکشان را اعلام میکرد. آشیانهی خالی آنها، نه تنها از فرزندانشان، بلکه از عشقشان نیز خالی بود. داستان آنها هشداری است برای همه کسانی که بهخاطر فرزندانشان به زندگی مشترک ادامه میدهند، بدون اینکه به شعلهی عشق در دلهایشان توجه کنند. آیا شما نیز در حال ساختن آشیانهای خالی هستید؟ آیا عشق در زندگی مشترک شما جایگاه واقعی خود را دارد؟ این داستان را به اشتراک بگذارید و به دیگران کمک کنید تا از این خطر جلوگیری کنند.
#آشیانه_خالی #زندگی_مشترک #عشق #ازدواج #فرزندان #طلاق #جدایی #پایان_عشق #عادت #وظیفه #مسئولیت #رابطه_زن_و_شوهر #مشاوره_ازدواج #روانشناسی_ازدواج #زندگی_بعد_از_فرزندان #پایداری_ازدواج #راز_ماندگاری_ازدواج #عشق_در_ازدواج #اهمیت_عشق #مشکلات_ازدواج #راهکارهای_ماندگاری_ازدواج #زندگی_بدون_عشق #تنهایی #خستگی #یأس #افسردگی #ترک_خانه #فرار_از_زندگی #انتخاب_صحیح #مشاوره_خانواده #زندگی_موفق
- ۱۰۶.۵k
- ۰۲ بهمن ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۲۷)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط