Gangster Mafia Masseur part : ۱۷

من چونه اش رو بالا میارم تا بهم نگاه کنه
_من برمیگردم
_مطمئنا
رزیتا سعی میکنه تا چنگ منو که گرفته بودمش رو بشکونه
+ مطمئن باش وقتی که میری تو وب سایت مخصوص ماساژ ذکر کنی که ماساژت انجام شده!
به نشونه هشدار غرشی میکنم و با غرغر میگم:
_ رزیتا دوست ندارم که بهم شک کنی بهت گفتم که برمیگردم و خواهم اومد اگه خدا و شیطون هم با هم متحد بشن تا منو از تو به زور دور کنن نمیتونن منو از تو دور کنن خوشگله
مبارزات اون خاموش میشه و من ادامه میدم:
_تو و من این یه معامله ایه که تا آخرش تموم و بسته شده و دیگه بازگشتی وجود نداره فهمیدی؟ متأسفم که باید الان این جوری اینجا رو ترک کنم ولی اگه بگم این آخرین باریه که قرار این اتفاق بیفته دروغ میگم من یه مادر جنده پر مشغله هستم و من از این متنفرم که.....
اون زمزمه میکنه: + از چی متنفری؟
سعی میکنم تنگی جدیدی که راه گلوم رو گرفته صاف کنم
_ از هر ثانیه ای که بین الان تا وقتی که دوباره ببینمت میگذره متنفرم بگو که اینو میدونی؟
نگرش منفی و پرخاشگرانه اون به جای خودش میلغزه و اون به آرومی شونه‌های ظریف و زیباش رو بالا میندازه
+ شاید بدونم، شایدم ندونم
محکم و سخت دهنش رو میبوسم
_ تو قراره که منو دیوونه کنی شیطون
یه لبخند توی چشماش میدرخشه
+ آخرین قرار مالقات من ساعت پنج به پایان میرسه
فکش رو با دست هام میبندم و به آرومی فکش رو فشاری میدم و با حسادت میپرسم:
_ هیچ مشتری مردی که نیست، درسته؟
اون به آرومی سرش رو به عالمت نه تکون میده و من ریلکس و آروم میشم.
+ نه، هیچ مشتری آقایی نیست
_خوبه، من قبل از اون برمی گردم
چند لحظه بعد دسته چکم رو از جیب شلوارم بیرون
میارم و در حالی که اون داره بهم نگاه می کنه چک
صد هزار دلاری رو براش می نویسم.
_این فقط یه تکه کاغذه رزیتا این چیزی نیست که ما رو به هم نزدیک کرده، اینو می فهمی؟ ما اینجا یه چیز واقعی داریم بزرگتر از پول
وقتی چک رو به اون میدم، چیزی در اطراف نای من بسته میشه حس خداحافظی رو به اون میده حتی اگه این موقتی باشه، من دوست ندارم که اون رو ترک کنم
_ من کسی رو می فرستم تا این مکان رو در حالی که نیستم بپاد و زیر نظر داشته باشه
قبل از اینکه اون بتونه ازم سوال کنه، زبونم رو با گرسنگی به طرف دهنش میبرم، بلند و طولانی و سخت اونو میبوسم در حالی که سی*ن*ه‌های باورنکردنی و محشرش توی کف دست فشار میدم، شکل م*م*ه هاش رو به خاطر میسپارم و یه دستم رو پایین بیارم و فشار درستی به لمبر باس*نش میدم و با یه دست دیگه ام به نو*ک سی*نه‌هاش فشار میدم و نوک س*ین*ه سمت راستش رو نیشگون میگیرم که باعث میشه که اون توی دهنم ناله ای کنه
اون در حالی که منو به سمت در هل میده صداش رو میکشه و میگه:
+ خداحافظ یونگی یا خوب باش...یا توی بد بودن خوب باش
در حالی که از اتاق بیرون میرم میخندم و در آخرین نگاه به همسر آیندهام اون رو با نگاهم مینوشم و در عین حال مطمئن میشم که در جلوی دیدن اون که لخته رو میگیره
وقتی از اتاق مخصوص ماساژ بیرون میام جین ازم می پرسه: × ماساژ چطور بود، رئیس؟
با سیلی ای که روی شونه اش دوستانه میزنم میگم:
_ حق با تو بود جین ، بهترین ماساژ لعنتی زندگیم بود
• - - - - - ⑅ - - - - - •
_رزیتا_
از پنجره جلوی سالن ماساژ بیرون رو نگاه میکنم، دقیقاً نمیدونم چه احساسی نسبت به ماشین شاستی بلند کادیالک اسکالید مشکی پارک شده در حاشیه دارم. یا مرد ماهیچه ای و گنده مثل بادیگارد که به در سمت راننده تکیه داده و دستاش رو جلوی پاهاش جمع کرده و مثل افعی کُشنده و مرگبار به نظر می رسه.
میدونستم و اینو شنیدم که یونگی مرد خطرناک و پر قدرتیه، مردی که توی مافیا اسمش توی خیابونای بوستون شنیده میشه
وقتی که یونگی روبروی من ایستاده بود چشم‌های مشکی تیره اش میدرخشیدن... و دهنش همه چیزهای درست رو میگفت..... ایده محافظت شدن از اون توسط یه بادیگارد لندهور و گنده بک کاملا منطقی به نظر میرسید.

های گایز اینم از پارت جدید لایک و کامنت بزارید حمایت کنید حتما روح نباشید
دیدگاه ها (۱۲)

Gangster Mafia Masseur part : ۱۸

Gangster Mafia Masseur part : ۱۹

Gangster Mafia Masseur part : ۱۶

Gangster Mafia Masseur part : ۱۵

قدیم‌ها مردم توی جزئی‌ترین مسائل رعایت حال هم رو می‌کردند، م...

من تو زندگیم یه نفرو دارم که توی هر حالی باشم بهم حس خوب ميد...

⁷𝐌𝐲 𝐛𝐫𝐨𝐭𝐡𝐞𝐫'𝐬 𝐟𝐫𝐢𝐞𝐧𝐝_𝐏𝐚𝐫𝐭 اومدن سر میز نشستن که اصن اون حال ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط