Gangster Mafia Masseur part : ۱۶
اون در حالی که چشمانم رو جستجو می کنه به نرمی زمزمه میکنه: + بله؟
قبل از اینکه بتونم جوابش رو بدم، ضربهای بلند به در میخوره و من از بالای شونه هام غرشی میکنم و با غرش فریاد میزنم: _بزن به چاک و گورتو گم کن!
هر چند من شلوارم رو فقط به صورتی میبندم که کسی
سرزده وارد نشه بر شیطون لعنت حتی یک بار هم به ذهنم خطور نکرد که چقدر آسیب پذیر بودم در حالی که روی زانوهام افتاده بودم و توی شیرین ترین و*اژ*ن کوچولویی که روی زمین وجود داشت گُم شده بودم هر کسی می تونست وارد بشه.
× ببخشید رئیس
صدای جینه
× نمیخواستم وسط حرفتون بپرم اما یه سری کار داریم که باید بهش گوش بدی، به این نتیجه رسیدم که اگه بهت نگم، عصبانیتر میشی. آه.... یه سری...فعالیت توی خلوتگاه وجود داره
خلوتگاه به دفاتر من اشاره داره که در ظاهر قانونی هستن اما یه عملیات قمار در پشت اون، در میان چیزهای دیگه قرار داره اگه در اونجا فعالیتی وجود داشته باشه، یا دشمنان من در حال بو کشیدن هستن یا شخصی یه فدرال رزرو شده رو شناسایی کرده من روی اولی شرطبندی میکنم چون که فدرال های رزرو شده قبلا سعی کرده بودن بهم حمله کنن، اما نمیتونستن کاری انجام بدن، بیشتر چیزهایی که نیاکان من و پیرهای خانواده بهم آموخته بودن اجتناب کردن از اتهامات بود.
مین ها به پوشش های مقاوم پذیر بودن معروف هستن
پس اگه بخوام حدس بزنم، میتونم بگم رقبای من در تلاش هستن تا از من قدرت بگیرن و در برابرم قیام کنم و پیشی بگیرن منو میخوان با دسیسه از رئیس خانواده بکشن بیرون و دارن این موضوع رو واسم زیادی کِش میدن
به عنوان مردی در رأس رئیس خانواده مافیا همیشه باید جوانب کار رو در نظر بگیرم و همیشه حواسم به پشتم باشه و جاسوس هایی که توی خانواده هستن رو شناسایی کنم
با نگاه کردن به چهره زیبای رزیتا برای اولین بار متوجه شدم که اون در قبلا مردی مثل من چه مسئولیت هایی خواهد داشت با تبدیل شدن اون به مالِ من، من اون رو به یه هدف برای دشمن هام تبدیل می کنم اون نقطه ضعف من میشه و همیشه به خاطر این که مالِ منه توی خطره مقداری از وحشتم باید روی صورتم
ظاهر شده باشه چون که چینی بین ابروهای رزیتا ایجاد میشه
میپرسه: + چی شده؟
با صدای خشنی میگم: _هیچی
من از اون محافظت خواهم کرد من با جونم از اون محافظت خواهم کرد.
هیچ چیز و هیچ کس هرگز دستش به اون نمی رسه، اگه بخوان بهش آسیب بزنن دستشون قلم میکنم و اونا رو خواهم کُشت. اون الان مالِ منه تا ازش محافظت کنم
توی دلم به خودم گفتم:
«آروم باش، مرد»
جین با تردید از پشت در صدا می زنه: × رئیس؟
_من به کسی زنگ می زنم که تو رو به خونه برسونه جین
جین توی یه خونه نزدیک به خونه ی من نزدیک به خلیج زندگی می کنه وقتی که ممکنه مشکلی پیش بیاد هرگز اون رو خودم نمیارم. آهی می کشم که ناامید شده ام از اینکه باید زودتر رزیتا رو ترک کنم
بهش میگم:
_ رزیتا ببین، من باید برم یه کاری رو انجام بدم
اون سفت و سخت میشه و بالفاصله کنار میره و سعی می کنه از روی میز سُر بخوره و از دور من بچرخه و ازم دور بشه
در حالی که بدنم در حال تقالست اون رو به سمت بدنم میکشم پارس میکنم: _هی
های گایز اینم از پارت جدید حمایت يادتون نره
ببخشید که دیر واستون گذاشتم متأسفانه حالم خوب نیست ولی سیعم رو واستون پارت بزارم
قبل از اینکه بتونم جوابش رو بدم، ضربهای بلند به در میخوره و من از بالای شونه هام غرشی میکنم و با غرش فریاد میزنم: _بزن به چاک و گورتو گم کن!
هر چند من شلوارم رو فقط به صورتی میبندم که کسی
سرزده وارد نشه بر شیطون لعنت حتی یک بار هم به ذهنم خطور نکرد که چقدر آسیب پذیر بودم در حالی که روی زانوهام افتاده بودم و توی شیرین ترین و*اژ*ن کوچولویی که روی زمین وجود داشت گُم شده بودم هر کسی می تونست وارد بشه.
× ببخشید رئیس
صدای جینه
× نمیخواستم وسط حرفتون بپرم اما یه سری کار داریم که باید بهش گوش بدی، به این نتیجه رسیدم که اگه بهت نگم، عصبانیتر میشی. آه.... یه سری...فعالیت توی خلوتگاه وجود داره
خلوتگاه به دفاتر من اشاره داره که در ظاهر قانونی هستن اما یه عملیات قمار در پشت اون، در میان چیزهای دیگه قرار داره اگه در اونجا فعالیتی وجود داشته باشه، یا دشمنان من در حال بو کشیدن هستن یا شخصی یه فدرال رزرو شده رو شناسایی کرده من روی اولی شرطبندی میکنم چون که فدرال های رزرو شده قبلا سعی کرده بودن بهم حمله کنن، اما نمیتونستن کاری انجام بدن، بیشتر چیزهایی که نیاکان من و پیرهای خانواده بهم آموخته بودن اجتناب کردن از اتهامات بود.
مین ها به پوشش های مقاوم پذیر بودن معروف هستن
پس اگه بخوام حدس بزنم، میتونم بگم رقبای من در تلاش هستن تا از من قدرت بگیرن و در برابرم قیام کنم و پیشی بگیرن منو میخوان با دسیسه از رئیس خانواده بکشن بیرون و دارن این موضوع رو واسم زیادی کِش میدن
به عنوان مردی در رأس رئیس خانواده مافیا همیشه باید جوانب کار رو در نظر بگیرم و همیشه حواسم به پشتم باشه و جاسوس هایی که توی خانواده هستن رو شناسایی کنم
با نگاه کردن به چهره زیبای رزیتا برای اولین بار متوجه شدم که اون در قبلا مردی مثل من چه مسئولیت هایی خواهد داشت با تبدیل شدن اون به مالِ من، من اون رو به یه هدف برای دشمن هام تبدیل می کنم اون نقطه ضعف من میشه و همیشه به خاطر این که مالِ منه توی خطره مقداری از وحشتم باید روی صورتم
ظاهر شده باشه چون که چینی بین ابروهای رزیتا ایجاد میشه
میپرسه: + چی شده؟
با صدای خشنی میگم: _هیچی
من از اون محافظت خواهم کرد من با جونم از اون محافظت خواهم کرد.
هیچ چیز و هیچ کس هرگز دستش به اون نمی رسه، اگه بخوان بهش آسیب بزنن دستشون قلم میکنم و اونا رو خواهم کُشت. اون الان مالِ منه تا ازش محافظت کنم
توی دلم به خودم گفتم:
«آروم باش، مرد»
جین با تردید از پشت در صدا می زنه: × رئیس؟
_من به کسی زنگ می زنم که تو رو به خونه برسونه جین
جین توی یه خونه نزدیک به خونه ی من نزدیک به خلیج زندگی می کنه وقتی که ممکنه مشکلی پیش بیاد هرگز اون رو خودم نمیارم. آهی می کشم که ناامید شده ام از اینکه باید زودتر رزیتا رو ترک کنم
بهش میگم:
_ رزیتا ببین، من باید برم یه کاری رو انجام بدم
اون سفت و سخت میشه و بالفاصله کنار میره و سعی می کنه از روی میز سُر بخوره و از دور من بچرخه و ازم دور بشه
در حالی که بدنم در حال تقالست اون رو به سمت بدنم میکشم پارس میکنم: _هی
های گایز اینم از پارت جدید حمایت يادتون نره
ببخشید که دیر واستون گذاشتم متأسفانه حالم خوب نیست ولی سیعم رو واستون پارت بزارم
- ۱۵.۶k
- ۲۶ تیر ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۱۰)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط