چندپارتی جونگکوک

چندپارتی جونگکوک

part: 2

که یهو صدای دوباره صدای زنگ تلفنم اومد که دیدم اونی رو که برای پیده کردن جیهو فرستاده بودمه

_چیه؟؟
∆قربان پیداش کردیم
_چ...چی واقعا
∆بله الان در راه رفتن به بار مرکزی سئول هستن
_اوکی اوکی

سریع قطع کردم یعنی میشد بلاخره ببینم خواهر ناتنیم چه شکلیه و اصلا کیه سریع رفتم پایین که با جین خشمگین روبرو شدم که اگه پنج ثانیه دیگه توی ماشین نباشتم

سر برام باقی نمیمونه پس با عجله رفتم نشستم که نامزد جیمین رو دیدم

_سلام داداش و زن داداش(با لبخند)
♡سلام
×سلام تو کی میخوای یکبار هم که شده جین هیونگ رو عصبی نکنی
_یا یااا امشب شاکی نباش مثلا با نامزدت بیرونی
×اوکی

و بعد حرکت کردیم سمت بار مرکزی کلی شوق داشتم و همش چهره های متفاوتی رو توی ذهنم میساختم و کل راه رو توی فکر بودم

و صدای بقیه و نمیشندیدم که با مشتی که به بازوم خورد از افکارم پرت شدم که دیدم جیمین با یه ترسی به جین هیونگ اشاره میکنه

و وقتی جین هیونگ رو نگاه کردم دیدم شبیه گوجه شده و مثل چی پخش شدم از خنده وقتی نفسای عصبی هیونگ رو شنیدم ازماشین اومدم بیرون تا حداقل گیر هیونگ نیفتم

بعد از اینکه همه پیاده شدن به سمت بار رفتیم همینکه در بار رو باز کردیم

ادامه دارد...

10 لایک
دیدگاه ها (۳)

چندپارتی جونگکوکpart: 3با یه مشت دختر و پسر روبرو شدیم که قش...

چندپارتی جونگکوک part: 4 که یهو دیدم خواست بیوفته که سریع گر...

چندپارتی جونگکوکpart: 1«ویو جونگکوک» کاملا مست شده بودم این ...

رفتیم خونه ساعت ۶ بود رفتم حموم بعد خوابیدم با حس دو جسم از ...

برادر بی رحم من💔🥀🖤💫part 2&ولی... "کافیه (عصبی) &چ... چشم ببخ...

امروزم با صدای الارم از خواب بیدار شدم و به مدرسه فحش میدادم...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط