چندپارتی جونگکوک

چندپارتی جونگکوک

part: 4

که یهو دیدم خواست بیوفته که سریع گرفتمش و براید بغلش کردم که با صدای مرد به خودم اومدم

☆هوف بزار اینو بهت بگم که هرموقع میترسه سرش گیج میره پس خواهش میکنم مواظبش باش
_اوکی

همینطور داشتن دختر رو میبردم که چشمم خورد به نامی و اعضا که هنوز داشتن مست میکردن

_میگم نمیخواین بیاین؟؟
&نه تو برو راستی اون کیه؟
_سر قمار بردمش خو من میرم بای

از بار اومدم بیرون و سوار ماشین شدم که دیدم دختره هنوز سرش توی گردنمه و میلرزه پس روی پاهام نشوندمش

_هی نترس کاریت ندارم
÷وا...واقعانی میگی

صداش خیلی کم و اروم بود میخورد 18/19 سالش باشه

_خب شروع کن
÷چ...چیو؟
_دیگه نترس اوکی نزار صدات بلرزه خوشم نمیاد(بم)

که دیدم یه نفس عمیق کشید

÷باشه ببخشید چیو باید بگم؟؟
_معرفی خودتو معرفی کن واسم
÷اهم باشه خب من پارک جیهو ام 19 سالمه
_چ...چی وایسا ببینم
÷چیزی شده اقا؟
_گفتی اسمت پارک جیهو عه درسته؟
÷م...مشکلی داره؟(نگران)

چی نه امکان نداره یعنی اونی توی قمار مال من شد خواهر ناتنی مه حالا چجوری بهش بگم شت

_ببین یه سوال اونی که توی بار هست پدر واقعیته؟؟
÷چیزه خب نه من وقتی 16 سالم بود از خونه پدوم فرار کردم به این بار اومد تا از اینا کمک بگیرم که این اقا برای من سه سال پدری کرد

_خب اوکی اسم پدر واقعیت چی بوده؟
÷جئون جوهان
_ودف اسم من جئون جونگکوکه و باید بگم برادر ناتنیتم
÷چییی؟(داد)

ادامه دارد...

12 لایک
دیدگاه ها (۷)

چندپارتی جونگکوکpart: 5_ببین اروم باش و قشنگ واسم توضیح بده ...

چندپارتی جونگکوک part: 6با سوالی که پرسید بدنم یخ کرد و بین ...

چندپارتی جونگکوکpart: 3با یه مشت دختر و پسر روبرو شدیم که قش...

چندپارتی جونگکوکpart: 2که یهو صدای دوباره صدای زنگ تلفنم اوم...

روانی منp44

𝑷𝒂𝒓𝒕 𝟔عشق مافیاویو جیمینساعت 7:00 شب هست تا 1:00 ساعت دیگه م...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط