نفس

تو باران باش و من دریا بزن در من تلاطم را
که جز با موج آغوشت نمی خواهم تزلزل را

تو گر آرامشم باشی نخواهم خواب دیگر را
که در بیداریت دیدم شکوه خواب کامل را

نه این دنیا نه آن دنیا بدون تو نمی‌خوام
که بی تو زندگی یعنی درون مرگ پنهانم

نه دیگر شک نه دلتنگی نه دیگر هق‌هق شب‌ها
فقط آرامشی خاموش فقط لبخند بی‌پروا

نرو حتی اگر باید بمان حتی اگر باید
تو تنها انتخاب من میان باید و شاید

اگر حتی نفس کم شد اگر شب باز دلگیر است
تو باشی بودنت کافیست حضور تو نفس گیر است

به عشقت زنده می‌مانم به لبخندت گره خوردم
بیا با من بمان ای جان که من بی تو نفس مردم

#محمد_خوش_بین
دیدگاه ها (۰)

یا رب

نگاه آخر

مست خطاکار

شعر مداوا

شعر و آغوشی

Dark Blood p۷

سلام و احترام 🌹 🌐حقوق بشر از دیدگاه امام سجاد علیه‌السلام🎁 ح...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط