نگاه آخر
دوباره شب دوباره غم دوباره بغض بیصدا
دل ام گرفته از غم ات نمی شود که بیوفا
دوباره کوچههای شهر عطر از دست تو گرفت
نفس کشیدم از غمت شکستهتر ز بادها
بیا که بی تو بی صدا شکسته استخوان شب
که بی تو مانده در قفس دل شکسته ی صبا
دلم چو قایقی شکسته موج گریه ها گرفت
تو ساحلی ، تو معبدی ، تویی پناه آشنا
نگاه خسته ام ببین شکسته بال و پر شده
فقط به یک تبسمت دوباره جان کنم فدا
اگر شبی خیال تو دوباره دست من گرفت
بدان که در دل جنون تویی همیشه مقتدا
مریدم ای چراغ شب امام گریههای من
بیا که مرگ من شود نگاه آخر از خدا
محمد خوش بین
دل ام گرفته از غم ات نمی شود که بیوفا
دوباره کوچههای شهر عطر از دست تو گرفت
نفس کشیدم از غمت شکستهتر ز بادها
بیا که بی تو بی صدا شکسته استخوان شب
که بی تو مانده در قفس دل شکسته ی صبا
دلم چو قایقی شکسته موج گریه ها گرفت
تو ساحلی ، تو معبدی ، تویی پناه آشنا
نگاه خسته ام ببین شکسته بال و پر شده
فقط به یک تبسمت دوباره جان کنم فدا
اگر شبی خیال تو دوباره دست من گرفت
بدان که در دل جنون تویی همیشه مقتدا
مریدم ای چراغ شب امام گریههای من
بیا که مرگ من شود نگاه آخر از خدا
محمد خوش بین
- ۲.۷k
- ۰۹ اردیبهشت ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۰)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط