#یالِاسبتو...
به خیالم میروی و از یاد خواهم برد نگاه ملیحت را...
از یادم نمی رود آرامشِ همراهِ بویِ پیراهنت...
طلوع چشمهایت غروب آرامشم بود
بر روی صخره های ساحلی با اشکهای روان بر گونه هایم، فریاد میزنم دوری نگاهت را؛ تاب مژگانت آرام تن خسته ام
موجهای دریا، من و نگاه تو به آسمان!
و حسادت من به...
یادت هست که دوستت دارم؟
هنوز شوق پاهایم را یادت هست برای راه رفتن کنار تو؟
یادت مانده ساعت آشنایی را...؟
به دنبال یال اسب تو کنار ساحل
خسته شدم میان چشمهایت
اما دنیا دنیا شعرم شعوری بیش دارد
از حصار نای نایی بر آمده محصور نای
و تو بیش از پیش می روی
آهای عشق
خیسی شن های ساحل، بوی عطر گیسویت، بوی نم سوز ساحلی و قهوه تلخ چشمهایت مرا شاعرتر میکند
با خیالت موجهای دریا هنوز هم تعادل ندارند
چه شوقی دارند پاهایم برای راه رفتنت کنار پاهای تو و نم ساحل؛ ما نحن فیه هنوز هم دلی پر از شعور برای لحظه ای ندیدنت میان سرم درد میگیرد...
♡♡♡
#منباتو...
با تو بودن یعنی نفس کشیدن در هوای عشق،
یعنی قدم زدن در مسیری که هر دو دستمان را محکم گرفتهایم،
یعنی حتی در سکوت، حرفهایی هست که فقط دلهایمان میفهمند.
من با تو...
در سختیها قویترم، در شادیها شادتر،
تو چراغ روشنایی راه منی در تاریکترین شبها،
و من هر روز بیشتر عاشق این همراهی میشوم.
با تو هر لحظه زندگی پر از رنگ و بوی تازه میشود،
و هر لبخندت مانند طلوعی است که دنیای مرا روشن میکند.
من با تو...
نه فقط یک «من» و یک «تو»،
که یک «ما»یم، یک دنیا، یک عشق بیپایان.
من با تو…
یاد گرفتهام که عشق، صبر و امید است،
که در هر تلاطم زندگی، پناهی هست برای دو دل عاشق.
با تو، هر شکست، فرصتیست برای رشد،
و هر روز، شروعی دوباره برای ساختن رویاهای مشترکمان.
من با تو…
میخواهم همه لحظههایم را به نام تو رقم بزنم،
حتی در فاصلهها، حتی در سکوت،
چون میدانم که عشق واقعی هیچگاه به دوری تن نمیدهد.
من با تو…
تا ابد همراه خواهم بود،
با تمام ضعفهایم، با تمام اشتباههایم،
چون تو آن نقطهی امنی هستی که قلبم همیشه برایش میتپد...
پ ❤ ن
اگه یه دختر میشناسید که
قیافه معصومی داره
به شدت کیوت و حسود و زود بخاطرتون عصبی میشه،
شما قطعا یکی از خوشبخت ترین انسانهای جهانید ولی نمیدونید 👌🏼
#بندرعباسزیبا
#هرمزگان
#ابراهیممنصفی_رامیجنوب
#چوکِبندر
به خیالم میروی و از یاد خواهم برد نگاه ملیحت را...
از یادم نمی رود آرامشِ همراهِ بویِ پیراهنت...
طلوع چشمهایت غروب آرامشم بود
بر روی صخره های ساحلی با اشکهای روان بر گونه هایم، فریاد میزنم دوری نگاهت را؛ تاب مژگانت آرام تن خسته ام
موجهای دریا، من و نگاه تو به آسمان!
و حسادت من به...
یادت هست که دوستت دارم؟
هنوز شوق پاهایم را یادت هست برای راه رفتن کنار تو؟
یادت مانده ساعت آشنایی را...؟
به دنبال یال اسب تو کنار ساحل
خسته شدم میان چشمهایت
اما دنیا دنیا شعرم شعوری بیش دارد
از حصار نای نایی بر آمده محصور نای
و تو بیش از پیش می روی
آهای عشق
خیسی شن های ساحل، بوی عطر گیسویت، بوی نم سوز ساحلی و قهوه تلخ چشمهایت مرا شاعرتر میکند
با خیالت موجهای دریا هنوز هم تعادل ندارند
چه شوقی دارند پاهایم برای راه رفتنت کنار پاهای تو و نم ساحل؛ ما نحن فیه هنوز هم دلی پر از شعور برای لحظه ای ندیدنت میان سرم درد میگیرد...
♡♡♡
#منباتو...
با تو بودن یعنی نفس کشیدن در هوای عشق،
یعنی قدم زدن در مسیری که هر دو دستمان را محکم گرفتهایم،
یعنی حتی در سکوت، حرفهایی هست که فقط دلهایمان میفهمند.
من با تو...
در سختیها قویترم، در شادیها شادتر،
تو چراغ روشنایی راه منی در تاریکترین شبها،
و من هر روز بیشتر عاشق این همراهی میشوم.
با تو هر لحظه زندگی پر از رنگ و بوی تازه میشود،
و هر لبخندت مانند طلوعی است که دنیای مرا روشن میکند.
من با تو...
نه فقط یک «من» و یک «تو»،
که یک «ما»یم، یک دنیا، یک عشق بیپایان.
من با تو…
یاد گرفتهام که عشق، صبر و امید است،
که در هر تلاطم زندگی، پناهی هست برای دو دل عاشق.
با تو، هر شکست، فرصتیست برای رشد،
و هر روز، شروعی دوباره برای ساختن رویاهای مشترکمان.
من با تو…
میخواهم همه لحظههایم را به نام تو رقم بزنم،
حتی در فاصلهها، حتی در سکوت،
چون میدانم که عشق واقعی هیچگاه به دوری تن نمیدهد.
من با تو…
تا ابد همراه خواهم بود،
با تمام ضعفهایم، با تمام اشتباههایم،
چون تو آن نقطهی امنی هستی که قلبم همیشه برایش میتپد...
پ ❤ ن
اگه یه دختر میشناسید که
قیافه معصومی داره
به شدت کیوت و حسود و زود بخاطرتون عصبی میشه،
شما قطعا یکی از خوشبخت ترین انسانهای جهانید ولی نمیدونید 👌🏼
#بندرعباسزیبا
#هرمزگان
#ابراهیممنصفی_رامیجنوب
#چوکِبندر
- ۲۸.۲k
- ۰۹ مرداد ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۰)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط