yek tarafe part : 2

نفسمو طولانی بیرون دادم و گفتم : + آره، خوب بود خودمو مشغول نگه میداشتم
٪ عالیه خوبه که اینو میشنوم دوست ندارم دانشجوها برای تعطیلات اینجا بمونند فقط نگرانشون میشم
خندید و عینکش کج‌تر شد این دفعه صافش کرد و دستهاشو روی میز به هم گره زد
٪ خب با خودت فکر کردی که میخوای این ترم چه کلاس اختیاری ای برداری؟
+ البته
معلومه که نه من برای تحصیل ساخته نشده بودم تنها دلیلی که قبول کردم بیام دانشگاه به این خاطر بود که به جز رفتن به دانشگاه تو کانکتیکات و رفتن به مرکز توان‌بخشی تو نیوجرسی انتخابی نداشتم و امکان نداشت من پامو توی نیوجرسی کوفتی بذارم یا به یه مرکز توان‌بخشی برم
کارا ابروهای بلوندش رو بالا داد و گفت : ٪ خب؟
لبهامو لیس زدم و سعی کردم به چیزی فکر کنم
+ فکر کنم میخوام فقط واحدهای معمولی رو بردارم کالج همینطور ی سخت هست نمیخوام چیز جدیدی اضافه کنم
کارا لبخندی زد همیشه لبخند میزد و به جلو خم شد
٪ ببین لیلا من دوستت دارم در واقع، فکر میکنم تو فوق العاده‌ای پتانسیل بی نظیری داری و صادقانه بگم فکر نمیکنم به این جلسات مشاوره نیازی داشته باشی.
سر جام صاف نشستم :
+ واقعا؟ دیگه نیازی نیست بیام؟
٪ نه تو همچنان باید بیای دلم میخواد شغلمو نگه دارم
اصرار کردم:
+ به کسی نمیگم میتونه یه راز بینمون بمونه
دوست نداشتم رازی رو نگه دارم ولی این یکی رو با خودم به گور میبردم
خندید : ٪ وسوسه کننده است ولی نه ، کلوچه؟
به ظرف کلوچه‌های شکلاتی که روی میزش بود اشاره کرد
دوباره باهام دوستانه برخورد میکرد
اون بهم شوک وارد میکرد و بعضی وقت‌ها دلم میخواست ازش بپرسم تو اینجایی که من رو آنالیز کنی یا نه؟ نه اینکه چیزی واسه آنالیز کردن وجود داشته باشه من واقعا یه دختر ساده بودم از زمستون نکتیکات و کالج متنفر بودم و عاشق رنگ بنفش النا دل ری و ”اون“ بودم
دستمو بلند کردم تا یه کلوچه بردارم ولی بعد نظرم عوض شد و سه تا برداشتم من هیچوقت به شکر نه نمیگفتم کارا با دقت بهم نگاه میکرد چیزی نمونده بود بهش بپرم که گفت :
٪ خب همونطور که داشتم میگفتم، فکر میکنم تو پتانسیل بینظیری داری ولی باید برای خودت هدف انتخاب کنی و روی خویشتن داری خودت کار کنی
همونطور که به کلوچه ام گاز میزدم ادامه داد :
- تو هیچ کنترلی روش نداری، یا حداقل خیلی کم داری
+ هه
به پشتی صندلیم تکیه دادم :
+ خب، اینو خودم هم میدونم
کارا انگشت‌هاشو داخل هم قفل کرد.
٪ عالیه پس ما اولین قدم رو برداشتیم: مرحله پذیرش. حالا باید روی قدم بعدی کار کنیم.
+ که چیه؟
٪ چطور کنترلش کنی
انگشتمو بالا گرفتم :
+ تو این مرحله هم خیلی جلوتر از تو ام کاملا تحت کنترل دارمش
با حالت شکاکی یه ابروشو بالا برد و ادامه دادم :
+ با اینکه دلم م یخواد بی هدف کل روز رو قدم بزنم ولی به همه کلاسام میرم و با وجود اینکه از کالج متنفرم نمره c گرفتم

سلام به ستاره های خوشگلم اینم از پارت جدید لایک و کامنت بزارید حمایت فراموش نشه
دیدگاه ها (۲)

yek tarafe part : 3

yek tarafe part : 4

yek tarafe part : 1

واقعا نمیدونم چی بگم مرسی!که درس بدی بهم دادی!

سناریو بی تی اسوقتی داری اهنگ گوش میدی و خوابت میبره میبینن ...

خب خب من یه صحبت خیلی مهم دارم با بعضی هایه سری ها هستن که م...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط