در راه رسیدن به تو گیرم که بمیرم

در راه رسیدن به تو گیرم که بمیرم
اصلاً به تو افتاد مسیرم که بمیرم

یک قطره ی آبم که در اندیشه ی دریا
افتادم و باید بپذیرم که بمیرم

یا چشم بپوش از من و از خویش برانم
یا تَنگ در آغوش بگیرم که بمیرم

این کوزه ترک خورد! چه جای نگرانی است
من ساخته از خاک کویرم که بمیرم

خاموش مکن آتش افروخته ام را
بگذار بمیرم که بمیرم که بمیرم
دیدگاه ها (۱۲)

گفته بودی که چرا محو تماشای منی آن‌چنان مات که یکدم مژه برهم...

آفتاب را به من بسپارو فرداها را به دست هایمدیروز‌ها را در جی...

تو گل سرخ منیتو گل یاسمنیتو چنان شبنم پاک سحری ؟نه؟از آن پاک...

کی رفته‌ای ز دل که تمنا کنم تو راکی بوده‌ای نهفته که پیدا کن...

در راه رسیدن به تو گیرم که بمیرماصلاً به تو افتاد مسیرم که ب...

فاضل نظری

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط