نام فیک عشق مخفی

نام فیک: عشق مخفی
Part: 37




ویو ات*
رفتم توی اتاقمو درو بستمو پشت در بودم*
دستمو روی قلبم گذاشتمو به اون لحظه فکر میکردم*
ی لحظه به خودم اومدم*
من اگر حتی جیمین رو بغل میکردم یاد اون قضیه ی سه سال پیش می افتادم اما الان یجور دیگه شدم...قلبم تند میزنه دوست دارم دوباره اون لحظه اتفاق بیافته...*
نفس عمیقی کشیدم*
رفتم روی تخت دراز کشیدم داشتم به اون لحظه فکر میکردم قلبم خیلی تند میزد*
...خوابم برد...*
صبح با دلدرد شدیدی از خواب بیدار شدم.*
ات. اه لعنتی چرا انقد دلم درد میکنه
از تخت که بلند شدم دیدم تخت خونیه..*
ات. پریود شدم*زد توی سرش*
رفتم دستشویی کارای لازم رو کردمو اومدم بیرون تخت رو درست کردم*
روی تخت دراز کشیدم*
دلم خیلی درد میکرد خیلی...*
خوابم برد*
...
با صدای ی پسر از خواب بیدار شدم*
د. بلند شو*بلند
چشامو باز کردمو نگاش کردم*
دستو دام بسته بود اومدم حرف بزنم دیدم دهنمم بسته*
د. چه عجب بیدار شدی*اشاره کرد به یکی که دهنمو باز کنه*
دهنمو که باز کرد شروع کردم به داد و بیداد*
ات. تو کی هستی؟ *داد
ات. چرا منو اوردی اینجا؟ *داد
د. اگر میخوای داد بزنی بگم دهنتو ببندن*جدی
ات. تو کی هستی؟ *عصبی
د. دشمن جیمین*پوزخند
ات. برای چی منو اوردی اینجا؟
د. حتما نمیدونی که شغل داداشت یا بهتر بگم شوهرت چیه؟



☆ممنون میشم حمایتم کنید☆
دیدگاه ها (۶)

نام فیک: عشق مخفیPart: 38ویو ات*ات. شوهرم؟ *تعجب*(زیر لب گفت...

سلام بچها خوبید؟فیک عشق مخفی داره تموم میشه و من دارم فیک جد...

نام فیک: عشق مخفیPart: 36ویو جیمینات. باشهات. غذا خوردی؟جی. ...

نام فیک: عشق مخفیPart: 35ویو ات*میز به همون صورتی که چینده ب...

نام فیک:عشق مخفیPart: 10ویو ات*با ترس نگاش کردم*دکمه ی لباسش...

پارت ۵

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط