رمان( عمارت ارباب) پارت ۱
part 1
× بازم با اون صدا بیدار شدم زندگیم همین بود تا چشم باز کردم که متوجه دنیا بشم توی این عمارت شدم ندیمه از ۱۰ سالگی اینجام خسته شدم از زندگی ولی یک روزی سختیامو تموم میکنم و منم مثل بقیه یک زندگی راحتی خواهم داشت...
اجوما: اتتتتتتتتتتت
× ها.. ها بله
اجوما: دوساعته صدات میکنم کجایی
× ببخشید ....
اجوما؛ سریع باش لباساتو بپوش قراره ارباب عمارت بیاند
× آقای جیمین( با ذوق)
اجوما: نه ارباب اصلی آقای جئون
× جئون...
اجوما: برادر آقای پارک جیمین
× اگه برادر هستن چرا فامیلشون....
اجوما: چون از دو پدر هستند
× آها...
اجوما: چرا داری فکر میکنی سریع باش آماده شو بریم عمارت رو تزئین کنیم
× ساعت چند میاند
اجوما: شب
× واییییییییییی تا شب خیلی راهه من نمیام
اجوما: اتتتتتتتتتتت
× اومدم اومدم
× لباس های خدمتکاریم رو اتو کردم و اویز کردم تا خراب نشه یک تاپ و شلوارک پوشیدم و رفتم پایین ( لباس های خدمتکاری همیشه باید ندیمه ها بپوشند ولی چون قرار بود اون شب ، شب خاستی باشه و کلی کار قرار بود برای شب انجام بدن ندیمه ها لباس های دیگه ای پوشیدن ولی باید پوشیده میبودن لباس ها) به سمت دشویی رفتم صورتم رو شستم و موهامو شونه کردم و از اتاق خارج شدم
× اجوماااااا ( داد)
اجوما: داد نزن چیه
× من چیکار کنم
اجوما: خوب تو... باید کیک درست کنی
× کیک
اجوما: آره
× نههههههه( داد)
اجوما: داد نزن اع باتویم
× ببخشید
× ولی من کیک
اجوما: ات سریع باش
× اههههه باشه
× به سمت اشپز خونه رفتم و وسایلش رو از داخل يخچال بیرون آوردم
× خوب خامه، شکلات ، قیف، تخم مرغ، همزن،...... همه چیز امادست واییییییییییی چه رنگی درست کنم،،، آها صورتی عالیه همینه .
× شروع کردم به درست کردن کیک وصت های درست کردن کیک بودم که اجوما با داد صدام کرد سریع پیش اجوما رفتم و...
× بله( نفس نفس )
اجوما: چرا نفس نفس میزنی
× اون همه پله رو با سرعت اومدم بالاااا واییییییییییی
اجوما: باشه حالا
ات باید خونه رو تزئین کنی
× من نمی تونم
اجوما: ات..
× اون همه ندیمه چرا من
× نمی خوامممم
اجوما: ...
× من میرم کیکم رو درست کنم ( با دو فرار میکنه)
اجوما: میکشمت اتتتتتت
× آخيش فکر کردن من رباتم باید ۳ طبقه کیک درست کنم بعد از من میخواند خونه رو هم تزئین کنم مسخرس ای خداااا
ویو ۴ ساعت بعد
× هوا تاریک شده بود نگاهی به کیکم کردم که خیلی خوشگل شده بود عالیه
اجوما : ات چرا اینجایی همه رفتن لباس بپوشند بعد تو
× ببخشد ببخشید رفتم
× به سمت اتاق رفتم و لباسمو با لباس خدمتکاری عوض کردم لباسای خدمتکاری همیشه بازند ولی چاره ای ندارم پوشیدم و موهامو باز گذاشتم و از اتاق رفتم بیرون
که متوجه......
ادامه دارد🌃
حمایتت یادتون نره
۸۰۰ تایی بشیم میخوام یک چیزی نشونتون بدم پس سریع حمایت کنید تنکیوو بای بای ( نظرتون درباره پارت اول عمارت ارباب بگید )
شرط ها:
۴۳ لایک 💞
۳۲ کامنت 🌸
۶ فالو💌
۱۳ بازنشر ⚘
× بازم با اون صدا بیدار شدم زندگیم همین بود تا چشم باز کردم که متوجه دنیا بشم توی این عمارت شدم ندیمه از ۱۰ سالگی اینجام خسته شدم از زندگی ولی یک روزی سختیامو تموم میکنم و منم مثل بقیه یک زندگی راحتی خواهم داشت...
اجوما: اتتتتتتتتتتت
× ها.. ها بله
اجوما: دوساعته صدات میکنم کجایی
× ببخشید ....
اجوما؛ سریع باش لباساتو بپوش قراره ارباب عمارت بیاند
× آقای جیمین( با ذوق)
اجوما: نه ارباب اصلی آقای جئون
× جئون...
اجوما: برادر آقای پارک جیمین
× اگه برادر هستن چرا فامیلشون....
اجوما: چون از دو پدر هستند
× آها...
اجوما: چرا داری فکر میکنی سریع باش آماده شو بریم عمارت رو تزئین کنیم
× ساعت چند میاند
اجوما: شب
× واییییییییییی تا شب خیلی راهه من نمیام
اجوما: اتتتتتتتتتتت
× اومدم اومدم
× لباس های خدمتکاریم رو اتو کردم و اویز کردم تا خراب نشه یک تاپ و شلوارک پوشیدم و رفتم پایین ( لباس های خدمتکاری همیشه باید ندیمه ها بپوشند ولی چون قرار بود اون شب ، شب خاستی باشه و کلی کار قرار بود برای شب انجام بدن ندیمه ها لباس های دیگه ای پوشیدن ولی باید پوشیده میبودن لباس ها) به سمت دشویی رفتم صورتم رو شستم و موهامو شونه کردم و از اتاق خارج شدم
× اجوماااااا ( داد)
اجوما: داد نزن چیه
× من چیکار کنم
اجوما: خوب تو... باید کیک درست کنی
× کیک
اجوما: آره
× نههههههه( داد)
اجوما: داد نزن اع باتویم
× ببخشید
× ولی من کیک
اجوما: ات سریع باش
× اههههه باشه
× به سمت اشپز خونه رفتم و وسایلش رو از داخل يخچال بیرون آوردم
× خوب خامه، شکلات ، قیف، تخم مرغ، همزن،...... همه چیز امادست واییییییییییی چه رنگی درست کنم،،، آها صورتی عالیه همینه .
× شروع کردم به درست کردن کیک وصت های درست کردن کیک بودم که اجوما با داد صدام کرد سریع پیش اجوما رفتم و...
× بله( نفس نفس )
اجوما: چرا نفس نفس میزنی
× اون همه پله رو با سرعت اومدم بالاااا واییییییییییی
اجوما: باشه حالا
ات باید خونه رو تزئین کنی
× من نمی تونم
اجوما: ات..
× اون همه ندیمه چرا من
× نمی خوامممم
اجوما: ...
× من میرم کیکم رو درست کنم ( با دو فرار میکنه)
اجوما: میکشمت اتتتتتت
× آخيش فکر کردن من رباتم باید ۳ طبقه کیک درست کنم بعد از من میخواند خونه رو هم تزئین کنم مسخرس ای خداااا
ویو ۴ ساعت بعد
× هوا تاریک شده بود نگاهی به کیکم کردم که خیلی خوشگل شده بود عالیه
اجوما : ات چرا اینجایی همه رفتن لباس بپوشند بعد تو
× ببخشد ببخشید رفتم
× به سمت اتاق رفتم و لباسمو با لباس خدمتکاری عوض کردم لباسای خدمتکاری همیشه بازند ولی چاره ای ندارم پوشیدم و موهامو باز گذاشتم و از اتاق رفتم بیرون
که متوجه......
ادامه دارد🌃
حمایتت یادتون نره
۸۰۰ تایی بشیم میخوام یک چیزی نشونتون بدم پس سریع حمایت کنید تنکیوو بای بای ( نظرتون درباره پارت اول عمارت ارباب بگید )
شرط ها:
۴۳ لایک 💞
۳۲ کامنت 🌸
۶ فالو💌
۱۳ بازنشر ⚘
- ۲۸.۶k
- ۱۶ آبان ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۶۵)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط