میدانستم روزی حقیقت را خواهی گفت

می‌دانستم روزی حقیقت را خواهی گفت
اما هرگز گمان نمی‌کردم درد دانستن
این‌گونه استخوان‌سوز باشد
دروغت کوتاه بود
اما باور من، عمری طول کشید...
و حالا من مانده‌ام و خاطره‌ای
که نه می‌شود فراموشش کرد،
نه دوباره باورش...
دیدگاه ها (۱۶)

گاهی فکر می‌کنم عشق، یعنی همون لحظه‌ای که اسم تو از ذهنم می‌...

شب که رسید،ستاره‌ها یکی‌یکی خاموش شدند....ستاره‌ها فرو ریختن...

رفتی و حتی نفهمیدی که با رفتنت دنیا برایم کوچک و بی‌رحم شد.....

می‌نویسم تا زنده بمانمهر کلمه تکه‌ای از نفس‌هایم استبا هر خط...

👇سلام ای عشق دیروزی، منم آن رفته از یادی...که روزی چشمهایم ر...

فاصله ای برای زنده ماندن جیمین روی زانوهایش جلوی من ماند، مث...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط