نام فیک: عشق مخفی
Part: 43



ویو جیمین*
من رفتم ارایشگاه و...خلاصه که اماده شدم. اومدم خونه و منتظر بودم تا ات هم اماده بشه*
نیم ساعتی گذشت و ات داشت از پله ها میومد پایین*
نگاش کردم*
چقد خوشگل شدههه مث فرشتها شده بود خودش خوشگل بود خوشگل تر شد*
پاشدم رفتم سمتش*
جی. خیلی خوشگل شدی*ذوق
ات. تو هم همینطور
ات. خیلی لباسش سنگینه*زیر لب
جی. فقط چند ساعته*دستشو گرفت*
رفتیم سوار ماشین شدیمو رفتیم تالار*
وقتی رسیدیم تالار پدر و مادرمون اومدن جلو*
م. دخترم*ذوق
ات رو بغل کرد و پدرم هم اومد سمت من*
پ. هیچوقت فکرشو نمیکردم اون همه لجبازی و متنفر بودن از هم اینجوری تبدیل بشه به عشقتون
جی. لبخند زدم*
رفتیم داخل تالار. همه دست میزدن و..*
عاقد. ایا میتوانم شما را به عقد دائم اقای پارک جیمین در بیاورم؟ *رو به ات*
ات. بله
عاقد. ایا میتوانم شما را به عقد دائم خانم کیم ات در بیاورم
جی. بله
.....
بالاخره عروسی تموم شده و ما برگشتیم خونه*
ات. وایی خیلی خسته شدم*نشست روی مبل
جی. ولی من تازه انرژی دارم
رفتم جلوش*
ات. نه جیمین من اصلا حوصله ی هیچی رو ندارم فقط میخوام بخوابم*خمیازه کشید
جی. خب ما هم میریم بخوابیم *لبخند
براید بغلش کردم و بردمش توی اتاق*
ات. جیمین میگم نه نمیفهمی*بلند
جی. ببین اگر همکاری کردی که اسون میگیرم اگر نکردی خب خیلی بد بگا میری*لبخند
ات. یااا جیمینننن
لباسامو دراوردم و لباسای ات رو هم دراوردم رو خیمه زدم به بدنش ی نگاهی انداختم و پوزخند زدم*
جی. خوشگل تر از قبلا شدی*پوزخند
ات. پسره ی بی ادببب
لبمو گذاشتم روی لبشو محکم مک میزدم*



(برای پارت اصمات بیاین پیوی)
☆ممنون میشم حمایتم کنید☆
دیدگاه ها (۱۷)

نام فیک: عشق مخفیPart: 44فردا*ویو ات*با دلدرد شدید از خواب ب...

نام فیک: عشق / نفرتشخصیت های اصلی: ته(تهیونگ) . ات. م. ته(ما...

نام فیک: عشق مخفیPart: 42فلش بک به یک هفته بعد*ویو ات*توی خو...

نام فیک: عشق مخفیPart: 41ویو جیمین*دوساعت گذشت و بهوش اومد*ن...

نام فیک: عشق مخفیPart: 46ویو ات*شب شد و مهمونا اومدن*رنگ رو ...

نام فیک: عشق مخفیPart: 48ویو ات*صدام کردن که برم داخل. پاشدم...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط