رمان ملک قلبم

رمان ملک قلبم

پارت ۱۰۲

ارسلان، مرسی

دانیال،من د ...

ارغوان، گریه و جیغ

دیانا، ارغوان گریه کرد زیر گازو خاموش کردم رفتم تو اتاق که بهش شیر بدم

دانیال، صدای گریه نوزاد میاد

ارسلان، دخترم بود

دانیال، دختر ❓️

ارسلان، اوهوم

دانیال، به این زودی

ارسلان، یه ساله

دانیال، داداش این قدر زود آخه

ارسلان، دیگه چیکار کنم یکی دیگه هم هست

دانیال، آبجی منو مظلوم و تنها گیر آوردی

ارسلان، خودشو زیادی مظلوم میکنه که منم دیگه دوام نمیارم

دانیال، اوکی راستی تو کدوم ارسلانی

ارسلان، اگه بگم میشناسی

دانیال، حالا بگو

ارسلان، ارسلان کاشی

دانیال، یعنی تو خواهر منو گرفتی

ارسلان، دیانا خودش منو به تور انداخت

دانیال، خوشبخت بشید ولی چرا

ارسلان، اونو از دیانا بپرس

دیانا، ارغوان و شیر دادم رفتم بیرون ارسلان تلفن و قطع کرده بود منم به اشپزیم ادامه دادم
دیدگاه ها (۰)

رمان ملک قلبم پارت ۱۰۳ارسلان، دیانا دیانا، جان ارسلان، گشنمه...

رمان ملک قلبم پارت ۱۰۴دیانا، بخواب پسر کوچولو دیا ارسلان، سر...

رمان ملک قلبم پارت ۱۰۱... چند ساعت بعد ...دیانا، بیدار شدم ر...

تو پست قبلی اسن عکس بود ویدیوش

رمان بغلی من پارت های ۸۹و۹۰و۹۱دیانا: دیگه از بیدار موندن ها ...

part1🦋صدای گریه ی بی وقفه ی نوزاد خونه رو پر کرده بود ساعت د...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط