من به درماندگی صخره و سنگ

من به درماندگی صخره و سنگ
من به آوارگی ابر ونسیم
من به سرگشتگی ‌آهوی دشت
من به تنهایی خود می‌مانم
من در این شب که بلند است به اندازه حسرت زدگی
گیسوان تو به یادم می‌آید
من در این شب که بلند است به اندازه حسرت زدگی
شعر چشمان تو را می خوانم
چشم تو چشمه شوق
چشم تو ژرفترین راز وجود
برگ بید است که با زمزمه جاری باد
تن به وارستن عمر ابدی می‌سپرد

تو تماشا کن
که بهار دیگر
پاورچین پاورچین
از دل تاریکی می‌گذرد
و تو در خوابی
و پرستوها خوابند
و تو می‌اندیشی
به بهار دیگر
و به یاری دیگر
نه بهاری
و نه یاری دیگر
حیف
اما من و تو
دور از هم می‌پوسیم
غمم از وحشت پوسیدن نیست
غمم از زیستن بی تو در این لحظه پر دلهره است
دیگر از من تا خاک شدن راهی نیست
از سر این بام
این صحرا این دریا
پر خواهم زد خواهم مرد
غم تو این غم شیرین را
با خود خواهم برد...
#عاشقانه
#خاصترین
دیدگاه ها (۰)

چو بستي در بروي من به کوي صبر رو کردمچو درمانم نبخشيدي به در...

ماهم که هاله‌ای به رخ از دود آهش استدائم گرفته چون دل من روی...

از جوانی گله دارم ز جهانت سیرمکوله باری ز حسرت ز همه دلگیرمم...

مادر کنار باغچه تنها نشسته استسرشار از سکوت و مدارا نشسته اس...

تا خدا، یک رگ گردن باقی است...زندگی جاریست...:**))نه تو می م...

تا خدا، یک رگ گردن باقی است...زندگی جاریست...:**))نه تو می م...

#غمنامه‌ای‌برای‌طُ...گاهی شعر میخوانم ولی چه سود در خاطرم نم...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط