چند شاتی
" دخترِ من "
part 10
▪️از دید داسام▪️
با پچ پچ ازش پرسیدم: منظورش چیه داره از دانشگاه میره؟
شونههاشو انداخت بالا: بخدا خبر ندارم! ولشون کن بابا اینا عقل ندارن که! حالا ماه آینده که با نمرات عالی فارغالتحصیل شدی، همینا میان میگن به اساتید دادی
دستمو گرفتم جلوی دهنم که نخندم: زهرمار توام! اینقد حرص نخور
پوست لبشو با دندون کند، معلوم بود واقعا اعصاب نداره: نه آخه ببین! همین مدل دخترا هستن که هم جنس خودشونو به پسرا میفروشن! همینا هستن که وقتی یه دختر موفق میشه، پشتشو خالی میکنن! همینا هستن که از صفت هرزه، خراب و دست دوم برای هم جنس خودشون استفاده میکنن! بعد انتظار دارن مردا باهاشون درست رفتار کنن
سعی کردم عصبانیترش نکنم اما نشد: باور کنی یا نه، امثال اینا حتی نمیدونن رفتار درست چیه و باید از مردا چه انتظاری داشته باشن
چپ چپ نگام کرد و دوباره پوست لبشو کند: بیشتر اعصابمو خرد کردی که! ولشون کن اصن، حتی نمیتونم ازشون عصبانی بشم، عقل ندارن خب چیکار کنن
آروم خندیدم: تلاشت برای توهین نکردن ستودنیه
غر زد: بیخیال شم بهتره، قضیه پیچیدهتر از این حرفاست، بیش از حدم بخوام از هم جنسم دفاع کنم، شبیه مرد ستیزا میشم. در هر صورت من آرزوم اینه که ما آدما قبل از اینکه به مرد یا زن بودن خودمون نگاه کنیم، یادمون بیاریم که در وهله اول انسانیم. وگرنه مردا هر چقدرم به زنا ظلم کرده باشن، بازم نمیتونم فراموش کنم که چقد تو جنگا بخاطر دفاع از زنا کشته شدن، چقد برای امنیت و آرامش ما جنگیدن و هنوزم دارن میجنگن
تایید کردم: آره خب... زن و مرد فرقی نداره! باید آدم باشیم
اوهوم آرومی گفت و خواست دوباره یه چیزی بگه که استاد طعنه زد: اگه دوستان اجازه بدن و به کلاس توجه کنن، درسو شروع کنم
جفتمون سرمونو به نشونه معذرتخواهی یکم خم کردیم و استاد کلاسو شروع کرد؛ اما من حواسم پرت این بود که جونگکوک کجا میخواد بره و منظور دختره چی بود؟
ادامه دارد...
part 10
▪️از دید داسام▪️
با پچ پچ ازش پرسیدم: منظورش چیه داره از دانشگاه میره؟
شونههاشو انداخت بالا: بخدا خبر ندارم! ولشون کن بابا اینا عقل ندارن که! حالا ماه آینده که با نمرات عالی فارغالتحصیل شدی، همینا میان میگن به اساتید دادی
دستمو گرفتم جلوی دهنم که نخندم: زهرمار توام! اینقد حرص نخور
پوست لبشو با دندون کند، معلوم بود واقعا اعصاب نداره: نه آخه ببین! همین مدل دخترا هستن که هم جنس خودشونو به پسرا میفروشن! همینا هستن که وقتی یه دختر موفق میشه، پشتشو خالی میکنن! همینا هستن که از صفت هرزه، خراب و دست دوم برای هم جنس خودشون استفاده میکنن! بعد انتظار دارن مردا باهاشون درست رفتار کنن
سعی کردم عصبانیترش نکنم اما نشد: باور کنی یا نه، امثال اینا حتی نمیدونن رفتار درست چیه و باید از مردا چه انتظاری داشته باشن
چپ چپ نگام کرد و دوباره پوست لبشو کند: بیشتر اعصابمو خرد کردی که! ولشون کن اصن، حتی نمیتونم ازشون عصبانی بشم، عقل ندارن خب چیکار کنن
آروم خندیدم: تلاشت برای توهین نکردن ستودنیه
غر زد: بیخیال شم بهتره، قضیه پیچیدهتر از این حرفاست، بیش از حدم بخوام از هم جنسم دفاع کنم، شبیه مرد ستیزا میشم. در هر صورت من آرزوم اینه که ما آدما قبل از اینکه به مرد یا زن بودن خودمون نگاه کنیم، یادمون بیاریم که در وهله اول انسانیم. وگرنه مردا هر چقدرم به زنا ظلم کرده باشن، بازم نمیتونم فراموش کنم که چقد تو جنگا بخاطر دفاع از زنا کشته شدن، چقد برای امنیت و آرامش ما جنگیدن و هنوزم دارن میجنگن
تایید کردم: آره خب... زن و مرد فرقی نداره! باید آدم باشیم
اوهوم آرومی گفت و خواست دوباره یه چیزی بگه که استاد طعنه زد: اگه دوستان اجازه بدن و به کلاس توجه کنن، درسو شروع کنم
جفتمون سرمونو به نشونه معذرتخواهی یکم خم کردیم و استاد کلاسو شروع کرد؛ اما من حواسم پرت این بود که جونگکوک کجا میخواد بره و منظور دختره چی بود؟
ادامه دارد...
- ۱۲.۹k
- ۰۳ مهر ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۱)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط