دختری از ایران

دختری از ایران
part:²⁵

ا/ت رو توی وان گذاشتم و خودم هم از پشت دلش رو ماساژ میدادم.
-درد داری؟
یکم ولی اشکال نداره...عوضش کلیییی خوراکی خوب گیرم اومد!(کیوت)
-(گونشو بوسیدم)خیلی دوستت دارم ا/ت...
منم کوک...
-مگه نگفتم ددی صدام کن؟
خجالت میکشم خو...
-باش فقط وقتی که میکن//مت ددی باید صدام کنیا!
باش...
بعد از حموم ا/ت رو از حموم بیرون اوردم و کمکش کردم لباس بپوشه...خودمم لباسم رو پوشیدم و بعد ملافه تخت رو عوض کردم.بعد ا/ت رو دیدم که میخواد موهاشو خشک کنه...
-من موهاتو خشک کنم؟
واقعا؟اره!
لبخندی زدم و پاشدم و موهاشو خشک کردم...عاشق موهای بلند قهوه ایش بودم هم نرم و هم خوشبو بودن...
موها و چشماش همرنگ هم بودن و این ا/ت رو صدبرابر زیبا تر میکرد.
-خب تموم شد..
وبعد موهاشو شونه کردم و بستمش...
خیلی ممنونم کوک
-خواهش بیب
کمرم درد داشت... و از این فهمیدم ا/ت هم دلش درد میکنه...
-ا/ت گفتی درد داری درسته؟
اوهوم...
-بیا بریم طبقه پایین هم فیلم ببینیم و هم خوراکی بخوریم ها؟چطوره؟؟
اخجون بریم
براید بغلش کردم...
سنگین نیستم؟
-نه خیلی تازه کوچیکی🤏
از یه دختر ۲۰ ساله چه انتظاری داری؟
-(لبخند)
از پله ها بردمش پایین و روی مبل گذاشتمش و رفتم مسکن و خوراکی براش بیارم...میخواستم دردش یادش بره.زیر چشمی هم بهش نگاه میکردم. زیر دلش رو گرفته بود.همه رو بردم سمتش...
-بیا این مسکن رو بخور
ممنونم...تو کمرت درد نمیکنه احیاناً؟
-خب اره درد میکنه ولی دردش کمه...
تو هم یادت نره مسکن بخوریا!(قرص رو خوردم)
_باشه پرنسسم:>>
یه فیلم پلی کردم تا منو ا/ت باهم ببینیم...
-خب بیا بغلم
و ا/ت خودشو توبغل من جا کرد و خوراکیا تو دستش بود.لبخندی زدم... و مشغول فیلم دیدن شدیم...
فهمیدم ا/ت خوابش برده...تلوزیون رو خاموش کردم و ا/ت رو براید بغل کردن و گذاشتم رو تخت وخودمم کنارش دراز کشیدم و بغلش کردم و خوابیدم...
_______________صبح ساعت ۸__________________
(نکته:جونگکوک به اجوما گفته دیگه نیاد)
ویو ا/ت:
صبح وقتی از خواب پاشدم دیدم جونگکوک مث خرگوشا خوابیده...دلم نیومد بیدارش کنم...پس اروم بلند شدم و رفتم wc کارای لازمو کردم و رفتم پایین صبحونه رو اماده کردم...
ادامه دارد‌...
شرطططاااااا:
۲۰‌ لایک
۱۰ کامنت
دیدگاه ها (۲۴)

سلام....!!!!تو روبیکا دو تا پیج دارم و میخوام تو هر دو فعالی...

part:²⁶ویو ا/ت:صبحونه رو که اماده کردم فهمیدم جونگکوک داره ا...

دختری از ایرانpart:²³-خب منم برم لباسمو....+(چشم غره)-اوه با...

دختری از ایرانpart:²²-چرا؟+میخوام خودم کارای خونه ی خودمو بک...

پارت ۷۴ فیک ازدواج مافیایی

پارت ۷۱ فیک ازدواج مافیایی

پارت ۴۴ فیک ازدواج مافیایی

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط