دختری از ایران

دختری از ایران
part:²²
-چرا؟
+میخوام خودم کارای خونه ی خودمو بکنم...
-اخه مگه پرنسس باید خونه تمیز کنه؟
+ولی من خانم این خونم...تازه دیگه یه زنم!
-اوه راستی زن شدنت مبارک بیب(گونشو میبوسه)
+مرسی
-ظرفا کی تموم میشه؟
+الان دیگه....تموم شد!
-بریم؟
+کجا؟
-بریم بیرون!
+بزار نیم ساعت دیگه واقعا الان خستم!!
-باشه عزیزم...پس...
(براید استایل بغلش کردم و بردم تو اتاق روی تخت گذاشتمش و خودم هم کنارش دراز کشیدم و از پشت بغلش کردم)
_خیلی خوب بلدی دلمو ببری...
+اگه بلد نباشم چیکار کنم؟
_(خنده)
+(خنده)
-لباست...چرا همچین لباسی پوشیدی و حش//ریم میکنی هاا؟
+(برگشتم سمتش) نباید برای ددی جذابم لباسای اینجوری بپوشم؟؟؟
-....هر جور دوست داری...یه راند بریم الان؟
+ولم کننن....بزار دو دیقه بخوابم...
-باشه بیب.(محکم بغلش کردم و سرشو روی سینم گذاشتم و موهاشو نوازش میکردم تا خوابش برد منم خوابیدم)
___________یه ساعت بعد_____________
_پرنسسم میخوای بیدار شی یا نه؟
+چرا الان پا میشم صبر کن...اه دیدی بیدار بیدارم
-اماده شو بریم بیرون!!
+میشه ببریم شهر بازی؟؟؟
-یه شرط داره...
+چیی؟
-اینکه لبامو ۱۵ مین ببوسی!
+باشه...
-(روش خیمه زدم و و دستاش رو دور گردنم حلقه کرد و یه دستمو روی صورتش گذاشتم و یه بوسه شروع شد...ا/ت تا میخواست یه ناله کنه از فرصت استفاده میکردم و زبونمو داخل دهنش میکردم و کامل لیس میزدم بعد از ۱۵ مین ولش کردم)
+(نفس نفس) حالا....میبریم؟
-صدردصد پرنسس...
+اخجوننن
ویو ا/ت:
از جام پاشدم و رفتم دستشویی ولی توی دستشویی متوجه شدم که پری//ودم...اخه الاننن؟؟؟ ولی نمیتونستم که از جام پاشم برم پد بیارم و هم خجالت میکشیدم به کوک بگم برام بیاره...پس شجاعتم و جمع کردم و کوک رو صدا زدم...
+کوک...!!
-(اومدم دم در دستشویی) بله چی شده؟
+میگم...میتونی پد بهداشتیم رو از کشوی اخرم بیاری؟؟؟(خجالت فراوان)
-اوه...اره الان میارم...
(رفتم تو اتاقش و پد بهداشتی رو از همون کشو دراوردم و بردم دم در دستشویی)
-درو باز کن...
+بدون اینکه نگام کنی پدو بده...
-اهههه...من که هر چی داشتی و نداشتی رو دیدم دیگه خجالتت چیه...فقط اون شب خجالت و گذاشته بودی کنار؟باشه نگاه نمیکنم...
درو باز کردن و پدو ازش گرفتم و درو بستم...
-دیدی هیچی ندیدم...
+مرسیی
کاری لازم رو کردم و از دستشویی اومدم بیرون و با کوکی که روی تخت نشسته بود مواجه شدم...
-الان وقت پنچر شدنت بود اخه؟
+زمان خوبی بود که...
-اگه من شب بهت نیاز پیدا کنم چی؟؟؟
+هعی برای هفته بعدی امادم دیگه!!
-به نکته خوبی اشاره کردی بدو اماده شو...
+نمیخوای بری بیرون احیانا؟؟؟
-نچ من همینجام تا تو لباستو عوض کنی!
+ولی...
-خجالت میکشی؟
+اوهوم...
-مثلا شوهرتم نباید خجالت بکشی...
+باشه...(هر چیزی رو که تا الان می گفت به کنار،باید به این مورد حتما عادت میکردم)
یه لباس برداشتم و گذاشتم کنار جونگکوک روی تخت و لباسامو در اوردم تا لباسای بیرونو بپوشم...وقتی به کوک نگاه کردم دیدن داره لبشو گاز میگیره و پاهاشو پشت سر هم به زمین میکوبه و بهم نگاه میکنه... سریع لباسمو پوشیدم و رفتم پیش کوک کنارش
+چته؟چرا اونجوری نگام میکردی؟؟؟
-ا/ت...خدایی نمیتونم خودمو نگه دارم از بیرون اومدیم بف//اکت میدم...قول میدم اروم باشه🤏
+ولی من پری//ودم دردم ۱۰۰ برابر میشه! تازه نمیتونم هنوز درست راه برما...
-هر چی بگی برات میخرم!!!!
+هر چی؟(تعجب)
_هر چی!!!
+همین الان باید بخریااا
-باش!
+قول؟
-قول!
ادامه دارد...
دیدگاه ها (۳)

دختری از ایرانpart:²³-خب منم برم لباسمو....+(چشم غره)-اوه با...

دختری از ایرانpart:²⁵ا/ت رو توی وان گذاشتم و خودم هم از پشت ...

دختری از ایرانparr:²¹-درد نداری بیب؟مسکن بهت بدم؟(اروم)+نه ه...

دختری از ایرانpart:²⁰ اوممم....باشه.رفتم تو اتاقم و یه دست ل...

پارت ۷۴ فیک ازدواج مافیایی

پارت ۸۲ فیک ازدواج مافیایی

پارت ۷۳ فیک ازدواج مافیایی

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط