گُل هآیِ وَحشی
تکپارتی jk




عزیز بودی و عزیز کرده
عزیز بودی و بازم رفتی؟!

جئون از پله ها اومد پایین چشمش به جلوی در خونش افتاد..یه دسته گل آفتابگردون بود!سر حال و تازه و زیبا

جونگکوک:هی دختر..تازه فهمیدی خیانت نکردمو همش دروغ بود؟!
من برات گل میفرستادم هرروز ولی تو اصلا اهمیت میدادی؟
بهم گل دادی؟ای کاش میتونستم اهمیت ندم

قبل اینکه گل رو بندازه دور دید یه پاکت نامه لای گل هاست;

بازش کرد و نوشته بود:

undefinedدرود جئون!ازین ورا؟
راستش شاید فکر کنی من باور کردم
که خیانت نکردی ولی اینطوری نیست
همه چیش ثابت شده
من فکر کردم برات خاصم
اون شبی که تو رفتیو برنگشتی
تا خود صبح توی لباسات خوابیدم
بااینکه اون دختره تو بغلت میخوابید
موقع ای که تو با اون دختره رقصیدی
من داشتم با روحت میرقصیدم
ولی فراموشت کردم دیگه
مهم نیست
بدرودundefined

نامه از دست جئون افتاد...
چرا این دنیا اینقدر لج میکنه باهاش؟!

جئون:یه روز که پامو بزارم بهشت میفهمی که مغزت دروغگو بوده نه من

اَز جِکسـ ـو... .

پآیآن... .
دیدگاه ها (۱۵)

نَتونِستَم نِجآتِت بِدَم تکپآرتی jk خسته کوفته برگشت ب...

فَردآیِ بَعد اَز تو تکپآرتی V صبحی دیگر از خواب بلند شد...

آخَـــرین سِتـــآرِهچند شآتی jkP.10_________________________...

آخَـــرین سِتـــآرِه چند شآتی jk P.9 عی کاش اون روز نم...

جیمین فیک زندگی پارت ۷۴#

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط