نَتونِستَم نِجآتِت بِدَم
تکپآرتی jk
خسته کوفته برگشت
برگشت به خونه ی قدیمیش
برگشت به خونه ی گرم و پر از آرامشش
فقط منتظر دخترش بود
منتظر بود که درو باز کنه و با یه بوسه نرم مهمونش کنه
تق کوچیکی به در زد
فقط لحظه شماری میکرد برای دیدن دخترش
فقط میخواست درو باز کنه و خسته گیش رو در کنه
منتظر موند ولی کسی درو باز نکرد
ایندفعه زنگ در خونه رو زد
بازم صبر کرد
ولی خبری نشد
نگرانی داشت توش موج میزد
با دستای لرزون کلید رو از جیبش دراورد و توی قفل در چرخوند
درو باز کرد
باورش نمیشد
خونه تاریک و توی سکوت بود
دیگه مث قبل گرم نبود
دخترش نبود که بدوعه سمتشو یه بوسه بزار رو لبای صبور و خستش
کل خونه رو زیرو رو کرد
ولی دخترش خونه نبود
روی مبل نشست و گوشیشو گرفت دستش
خواست شماره دخترشو بگیره که یه شماره ناشناس بهش زنگ زد
با بغض و ترس جواب داد
ناشناس:اقای جئون؟
از بیمارستان ___ تماس میگیرم
متاسفانه همسرتون خودشونو از پشت بوم پرت کردن پایین و مرگ مغزی شدن
احتمال زنده موندشون 10 درصده
لطفا هرچه سریعتر خودتونو برسونید بیمارستان
جئون خودشو جمع کرد و سریع رفت سمت بیمارستان
گیج و منگ توی سالن بیمارستان میدویید
خودشو گم کرده بود
نمیدونست کجا بره
دستاش یخ زده بود
از پرستاری پرسید:
عذر میخوام جئون نورین اینجاست؟
پرستار: بخش icu هستن
جئون با تمام سرعت رفت سمت icu
نزاشتن بره داخل که دکتر صداش زد و خواست که باهاش بیرون صحبت کنه...
دکتر: اقای جئون
ما همه کار کردیم
تسلیت میگم متاسفم
میتونید برای آخرین بار ببیننشون
جئون هنگ و منگ و گیج بود
چشماش پر اشک بود ولی اجازه نمیداد به چشماش که گریه کنن
پرستارا راهنماییش کردن جایی که قرار بود ملحفه سفید رو صورت زندگیش بکشن
جئون با دیدن اون صحنه خواست بمیره برای همیشه
کنار تخت نشست و به صورت بی روح دخترش نگاه کرد و اروم با صدای گرفتش زمزمه میکرد:
به امید روزی دیگر
به امید دومین قرار
به امید ازادی
نه به امید عشقی دیگر
یادته؟
شعارمونو یادته...
من...من نتونستم نجاتت بدم..
اره نتونستم نجاتت بدم ولی نباید میزاشتم که بری
آخه نازدونه چرا گذاشتی رفتی
الان من دلم میاد که تورو نبخشم؟
گفتی من زودتر باید بمیرم که انتقاممو بگیری
ولی تو رفتی زودتر...
گفتی اگه من زودتر رفتم
نبخش منو
اخه دلم میاد پروانه...
دیگه کی برام غذا درست کنه...
کی سر به سرم بزاره...
کی برام برقصه
کی سرشو بزاره رو شونم ناز کنه..
جئون از جاش بلند شد و پیشونی دختر رو بوسید و گفت:
دیدی حرفاشون چیزی نبود؟
حالا بگیر راحت بخواب دخترم... .
__________________________________________-
_امیدوارم خوشت بیاد$
__________________________________________-
اَز جِکسـ ـو... .
پآیآن... .
تکپآرتی jk
خسته کوفته برگشت
برگشت به خونه ی قدیمیش
برگشت به خونه ی گرم و پر از آرامشش
فقط منتظر دخترش بود
منتظر بود که درو باز کنه و با یه بوسه نرم مهمونش کنه
تق کوچیکی به در زد
فقط لحظه شماری میکرد برای دیدن دخترش
فقط میخواست درو باز کنه و خسته گیش رو در کنه
منتظر موند ولی کسی درو باز نکرد
ایندفعه زنگ در خونه رو زد
بازم صبر کرد
ولی خبری نشد
نگرانی داشت توش موج میزد
با دستای لرزون کلید رو از جیبش دراورد و توی قفل در چرخوند
درو باز کرد
باورش نمیشد
خونه تاریک و توی سکوت بود
دیگه مث قبل گرم نبود
دخترش نبود که بدوعه سمتشو یه بوسه بزار رو لبای صبور و خستش
کل خونه رو زیرو رو کرد
ولی دخترش خونه نبود
روی مبل نشست و گوشیشو گرفت دستش
خواست شماره دخترشو بگیره که یه شماره ناشناس بهش زنگ زد
با بغض و ترس جواب داد
ناشناس:اقای جئون؟
از بیمارستان ___ تماس میگیرم
متاسفانه همسرتون خودشونو از پشت بوم پرت کردن پایین و مرگ مغزی شدن
احتمال زنده موندشون 10 درصده
لطفا هرچه سریعتر خودتونو برسونید بیمارستان
جئون خودشو جمع کرد و سریع رفت سمت بیمارستان
گیج و منگ توی سالن بیمارستان میدویید
خودشو گم کرده بود
نمیدونست کجا بره
دستاش یخ زده بود
از پرستاری پرسید:
عذر میخوام جئون نورین اینجاست؟
پرستار: بخش icu هستن
جئون با تمام سرعت رفت سمت icu
نزاشتن بره داخل که دکتر صداش زد و خواست که باهاش بیرون صحبت کنه...
دکتر: اقای جئون
ما همه کار کردیم
تسلیت میگم متاسفم
میتونید برای آخرین بار ببیننشون
جئون هنگ و منگ و گیج بود
چشماش پر اشک بود ولی اجازه نمیداد به چشماش که گریه کنن
پرستارا راهنماییش کردن جایی که قرار بود ملحفه سفید رو صورت زندگیش بکشن
جئون با دیدن اون صحنه خواست بمیره برای همیشه
کنار تخت نشست و به صورت بی روح دخترش نگاه کرد و اروم با صدای گرفتش زمزمه میکرد:
به امید روزی دیگر
به امید دومین قرار
به امید ازادی
نه به امید عشقی دیگر
یادته؟
شعارمونو یادته...
من...من نتونستم نجاتت بدم..
اره نتونستم نجاتت بدم ولی نباید میزاشتم که بری
آخه نازدونه چرا گذاشتی رفتی
الان من دلم میاد که تورو نبخشم؟
گفتی من زودتر باید بمیرم که انتقاممو بگیری
ولی تو رفتی زودتر...
گفتی اگه من زودتر رفتم
نبخش منو
اخه دلم میاد پروانه...
دیگه کی برام غذا درست کنه...
کی سر به سرم بزاره...
کی برام برقصه
کی سرشو بزاره رو شونم ناز کنه..
جئون از جاش بلند شد و پیشونی دختر رو بوسید و گفت:
دیدی حرفاشون چیزی نبود؟
حالا بگیر راحت بخواب دخترم... .
__________________________________________-
_امیدوارم خوشت بیاد$
__________________________________________-
اَز جِکسـ ـو... .
پآیآن... .
- ۲۸.۳k
- ۲۱ مهر ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۱۲)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط