وقتی ماه کامل میشه پارت ۲۹

آروم دستمو بردم پشت گردنش و همراهیش کردم که به خودم اومدم و از خودم جداش کردم
-تلاش خوبی برای از دستم در رفتن و واقعا هم جواب داد
+چی....نه خیرم دست خودم نبود
-هوم پس دست کی بود
+ایششش برو دیگه
-یکی دیگه بهم بده تا برم
نشستم از استخر و پاهام و گذاشتم توش
+برام مهم نیست می خایی بشین می خایی هم برو
-کنارم نشست و اونم پاهشو توی آب گذاشت و دستمو گرفت و به آسمون خیره شد
-ا/ت
+چی
-شاید تو ندونی ولی خیلی دوستت دارم
+اگه دوستم داشتی اینقدر اذیتم نمی کردی
-اذیت؟چون روت حساسم
چیزی نگفتم و زل زدم بهش که اونم بهم زل زد که با صدای اون دختره (اسمش یادم نمیاد )
دختره :اع اینجایید .گفتن بیام صداتون بزنم برای ناهار
جیمین دستمو گرفت و رفتیم توی عمارت
که دوباره با آریان چشم تو چشم شدیم ولی ایندفعه نگاهش فرق می کرد انگار عصبی بود .ولی از چی ؟
رفتیم نشستیم سر میز
فلش بک »بعد ناهار
رفتم توی اتاق آنا چون حوصله ام سر رفته بود
تق تق
آنا:بیا تو
+سیلام
آنا:زن داداش تویی فکر کردم اون دختره (دوستان اسمش یادم نمیاد)است
+توهم ازش بدت میاد
آنا:معلومه .بیا بشین تا برات تعریف کنم
رفتم رو تخت نشستم
آنا:این دختره خواهر آریان یعنی دختر عموی من میشه .از بچگی یا ما زندگی می کردن و من هم از بچگی روی آریان کراش داشتم و رفتم به این دختره گفتم و اون هم رفت به آریان گفت و دوستش و برای آریان جور کرد و خود دختره هم روی جیمین کراش داشت ولی من و جیمین ازش خوشمون نمی یومد برای همین به پدرمون گفتیم که این ها از اینجا برن و برای همین آریان با من سرد
+یعنی هنوز دوستش داری
آنا:معلومه که دوستش دارم اون عشق اول منه
+جالب شد
دیدگاه ها (۶)

اسپویل کردم

#جمهوری #اسلامی#ایران (این چند روز پست هام داره گذارش میشه پ...

وقتی ماه کامل میشه پارت ۲۸

وقتی ماه کامل میشه پارت ۲۷

اولین مافیایی که منو بازی داد. پارت۶

درخواستی🖤🩸🩸

اولین مافیایی که منو بازی داد. پارت۷

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط