من پر از حس قشنگ بودنم
تو پر از دلشوره ودلواپسی

ما دو تا مسافر بی سرنوشت
مونده پشت دیوارای بیکسی

شبا تو آسمون ترانه هام
تو پر از زمزمه ی ستاره ای

توی جنگل های مه گرفته ام
تو طلوع  رویش دوباره ای

میون دفتر خاطرات تو
منم اون حادثه ای که مبهمم

چه میشد پشت پل فاصله ها
بشکفی به گریه های نم نمم

دستاتو بزار تو دستم تا شبی
انتظار ساحل و سر بکنیم

سر تو بزار رو شُونم ، تا شبی
عطر خوشبختی رو باور بکنیم
#سعید_پور_سعید
#عاشقانه
دیدگاه ها (۱۵)

بهار بهانه ایست برای بهاری شدن دلو من این بهانه را با هزاران...

هرصبح عبورمی کنیازپلک هایم ودرمن طلوع می کنیبا رقص خورشیدیت ...

شنیدن این صدا و دم: غمگنامه ترین مرثیه است، نازنین صدایی که ...

از غربت غریب نشین مرزها که گذر کردی به خاطر بسپار پرواز پرند...

༺༽ 𝐧𝐢𝐠𝐡𝐭 𝐦𝐚𝐬𝐤 ༼༻𝐩𝐚𝐫𝐭:«𝟓» ★........★........ ★........★.........

قلب یخیپارت ۶ادامش بدم؟ احساس میکنم خوشتون نمیاد اگه واقعا د...

part ¹¹ویو ا.توا..واقعا؟.....خودش بود؟... [فلش بک به ۶ سال پ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط