هرصبح عبورمی کنی
ازپلک هایم ودرمن طلوع می کنی
با رقص خورشیدیت در چشمانم
دستانم به بار می نشیند از
شکوفه های دوست داشتنت
وهزار بادبادک رویا در
آسمان دلم رها  می شود ‌
مست از عطر تو
گنجشک ها  زیر پوستم می دوند
تا بخوانند نغمه ماندن را


منم آن مست
و پریشان نگاهت،
که دلم ، تو
و احساس تـو را
می خواهد...
#سعید_پور_سعید
#عاشقانه
دیدگاه ها (۱۱)

روحم رابا تداوم "نگاهت"به شبانه هایم بند می کنمحریم چشمانتسک...

"زندگـــــی" برای اینکه یک بار "دوستَـــت" داشته باشم خیلی ک...

بهار بهانه ایست برای بهاری شدن دلو من این بهانه را با هزاران...

من پر از حس قشنگ بودنم تو پر از دلشوره ودلواپسیما دو تا مساف...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط