حق من بود که باش و نگاهم بکن

حق من بود که باشى و نگاهم بکنى
که به هر ثانيه با عشق دعايم بکنى

حق من بود که از نم نم باران بهشت
خوشه اى عشق بچينى و صدايم بکنى

حق من بود بمانى و در اندوه غروب
سپرم باشى و با عشق تو رامم بکنى

حق من بود که در منزل تو جاى شوم
نه که در خلوت کوچه تو سلامم بکنى

حق من بود که آغوش تو جايم بشود
نه که در معرکه ى عشق وداعم بکنى

حق من بود چو آهو تو اسيرم باشى
نه که با وسوسه اى طعمه ى دامم بکنى

حق من بود بهار دل من باشى تو
نه که در فصل خزان بر سر دارم بکنى

حق من بود تو باشى همه ى دلخوشيم...🦋🦋

آلاه شاهدی اولورم دای سنسیزلخدان
بوقدر داش اورگ دیلسن کی بس نیه بوجور الیسن
دیدگاه ها (۰)

دقیقه‌های من با تو غرق خوشحالیستکنار چشم تو بودن چه خوب احوا...

نمی‌دانم چه بد کردم، که نیکم زار می‌داری؟تنم رنجور می‌خواهی،...

چاره‌ها رفت ز دست دل بیچاره ی منتو بیا چاره ی من شو که تویی ...

شبی در کوچه ی غربت قیامت را بپا کردم نشستم زیر دیواری به یاد...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط