Gangster Mafia Masseur part : ۵۲
چطوری می تونم از دیدن مردی که می خواستم ازش فرار کنم این قدر خوشحال باشم؟
من به طرز کوفتی چه مرگمه؟
من وقت ندارم احساسات گیج کننده ام رو توی ذهنم زیر سوال ببرم، چون که یونگی منو روی صندلی دراز میکوشونه و دستاش رو دیوونه وار روی بدنم میکشونه بالایی پاهام زیر پیرهنم و بالای نیم تنه ام همه جای بدنم رو با نگرانی بازرسی میکنه
با نگرانی دیوونه واری میپرسه:
_آسیب دیدی عزیزم؟ وای خدای من تو به طرز لعنتی صدمه دیدی؟
سرم رو به شدت به عالمت نفی تکون میدم
+ فقط مچ پام
یونگی قسمت مورد نظر بدن منو پیدا میکنه و اونو توی دستاش میگیره و صدایی خشن مثل غرش از توی دهنش ایجاد میکنه
_ من همه چیز رو بهتر میکنم قول میدم
قبل از اینکه با چشمان درخشان بهم به نگاه تند و تیز بنداره قوزک پام رو با احتیاط پایین میاره در اون لحظه، نگرانم که اون دیوونه و عصبانی شده باشه.
نور در چشمان اون به طور مثبت ترسناک و غیر مقدس و خبیث و بدجنس و ملعون و سنگدلانه ست
اون با زمزمهای خفهشده میگه؛
_من اینجا خیلی تباش میکنم رزیتا من خیلی تلاش می کنم که از عصبانیت منفجر نشم دارم سعیم رو میکنم خیلی سخت و به طرز لعنتی تلاش میکنم که عصبانیتم سرت خالی نکنم چون که میدونم که اشتباه کردم من میدونم که برای تو یه هیولا بودم، پس میخوام تلاش کنم که تو رو به خاطر سینهخیز رفتن به سمت مردی که تفنگ دستش بود خفه نکنم
آروم میگم:
+ اون قصد داشت که بهت شلیک کنه
اون با صدای گرفته و گوش خراشی میگه:
_تو منو ترک کردی رزیتا من تقریبا امیدوار بودم که اون این کار رو انجام بده
من نمیدونم با اظهار نظر اون چی بگم این باعث میشه که بدنم منقبض و سفت و سخت بشه
من فقط یه اونس از خودمو حفظ و کنترل میکنم یه اونس و فقط به این دلیل که ذرهای امید هست که به من فرصتی دوباره میده
قلبم از جا می پره
_ از نظر فنی این سومین فرصتت خواهد بود
چشم ها هنوز در آتشه، سرش رو به آرومی تکان میده
_وقتی که من دارم دیوونه میشم و سلامت عقلم رو دارم از دست میدم و کنترلم مثل یه نخ آویزونه تو شوخی می کنی؟
+ تو میدونستی که من چطوری هستم. به هر حال منو ربودی
اون دندوناشو از روی حرص بهم فشار میده و با صدای گوش خراشی می غره:
_ خدا اینو لعنت کنه من خیلی عاشقتم، حالا هم خواهش میکنم خفه شو
این ممکنه زمان نامناسبی برای خندیدن باشه به هر حال انجامش میدم و غش غش میخندم
صدا برقی از لطافت به چهره اش می فرسته
_ رزیتا من برای تو یه عوضی حسود خواهم بود من نگران میشم و به طور غیرمنطقی عصبانی میشم اگه شانسی رو بپذیری.... مثل همون چیزی که اخیراً بدست اوردی...میتونی دلیل نگرانی و عصبانیتم رو درک کنی....ولی اگه بیای با من باشی.....
+ به میل خودم؟
_آره من یه استودیوی ماساژ برات باز می کنم یه استادیو ماساژ که تنها مشتری مردش باید من باشم من به شدت میخوامت و به شدت مطالبه گرم تنها مشتری توی آقایون فقط خودمم و فقط مشتری های زن رو باید ماساژ بدی و اونا رو معاینه کنی اما این مال تو خواهد بود و بهترین استودیو لعنتی توی بوستون خواهد بود می تونی با محافظان بیای و بری تعداد
زیادی از محافظان من دارم باهات سازش می کنم اینو متوجه هستی که من دارم سازش می کنم؟
صدای اشک باری از توی دهنم بیرون میاد
+ آره متوجهم
_تو از پنجره بیرون پریدی و تقریباً توسط دشمن هام گرفته شدی
پل بینی اش رو نیشگون می گیره و می بینم هنوز دستش می لرزه
_ من می خوام در حال حاضر به خاطر خونسردی ام مورد تحسین و ستایش قرار بگیرم
_ تو خیلی خونسرد هستی متین ترین مرد تمام دوران
خوشبختی بال هاشو در سینه ام باز می کنه همانطور که میشینم و توی بغلش و زانوهاش میرم و روی گونهها و دهنش بوسه می زنم
_دوستت دارم. دوستت دارم
اون در حالی که به کف پایینی بدنم ضربه میزنه و درکونی بهم میزنه رون هام رو نیشگون میگیره دستانش رو با خشونت از روی رون هام بالا میبره تا باسن منو چنگ بگیره
با صدای گوش خراشی می غره:
_ تو بهتره که عاشقم باشی رزیتا
لب پایینم رو نیش میزنه و توی دهنش می مکه
_تو بهتره که به طرز لعنتی عاشقم باشی دنیای من الان حول تو میچرخه، من خیلی دوستت دارم ممکنه منو از مرزها دور کنه، اما این خیلی بده، عزیزم چون که تو به من گیر کردی من هیچوقت نمیذارم بری
های گایز اینم از پارت جدید لایک و کامنت بزارید حمایت کنید حتما و اینکه پارت بعدی داخل پیج اروتیک قرار میگیره عزیزان گلم
من به طرز کوفتی چه مرگمه؟
من وقت ندارم احساسات گیج کننده ام رو توی ذهنم زیر سوال ببرم، چون که یونگی منو روی صندلی دراز میکوشونه و دستاش رو دیوونه وار روی بدنم میکشونه بالایی پاهام زیر پیرهنم و بالای نیم تنه ام همه جای بدنم رو با نگرانی بازرسی میکنه
با نگرانی دیوونه واری میپرسه:
_آسیب دیدی عزیزم؟ وای خدای من تو به طرز لعنتی صدمه دیدی؟
سرم رو به شدت به عالمت نفی تکون میدم
+ فقط مچ پام
یونگی قسمت مورد نظر بدن منو پیدا میکنه و اونو توی دستاش میگیره و صدایی خشن مثل غرش از توی دهنش ایجاد میکنه
_ من همه چیز رو بهتر میکنم قول میدم
قبل از اینکه با چشمان درخشان بهم به نگاه تند و تیز بنداره قوزک پام رو با احتیاط پایین میاره در اون لحظه، نگرانم که اون دیوونه و عصبانی شده باشه.
نور در چشمان اون به طور مثبت ترسناک و غیر مقدس و خبیث و بدجنس و ملعون و سنگدلانه ست
اون با زمزمهای خفهشده میگه؛
_من اینجا خیلی تباش میکنم رزیتا من خیلی تلاش می کنم که از عصبانیت منفجر نشم دارم سعیم رو میکنم خیلی سخت و به طرز لعنتی تلاش میکنم که عصبانیتم سرت خالی نکنم چون که میدونم که اشتباه کردم من میدونم که برای تو یه هیولا بودم، پس میخوام تلاش کنم که تو رو به خاطر سینهخیز رفتن به سمت مردی که تفنگ دستش بود خفه نکنم
آروم میگم:
+ اون قصد داشت که بهت شلیک کنه
اون با صدای گرفته و گوش خراشی میگه:
_تو منو ترک کردی رزیتا من تقریبا امیدوار بودم که اون این کار رو انجام بده
من نمیدونم با اظهار نظر اون چی بگم این باعث میشه که بدنم منقبض و سفت و سخت بشه
من فقط یه اونس از خودمو حفظ و کنترل میکنم یه اونس و فقط به این دلیل که ذرهای امید هست که به من فرصتی دوباره میده
قلبم از جا می پره
_ از نظر فنی این سومین فرصتت خواهد بود
چشم ها هنوز در آتشه، سرش رو به آرومی تکان میده
_وقتی که من دارم دیوونه میشم و سلامت عقلم رو دارم از دست میدم و کنترلم مثل یه نخ آویزونه تو شوخی می کنی؟
+ تو میدونستی که من چطوری هستم. به هر حال منو ربودی
اون دندوناشو از روی حرص بهم فشار میده و با صدای گوش خراشی می غره:
_ خدا اینو لعنت کنه من خیلی عاشقتم، حالا هم خواهش میکنم خفه شو
این ممکنه زمان نامناسبی برای خندیدن باشه به هر حال انجامش میدم و غش غش میخندم
صدا برقی از لطافت به چهره اش می فرسته
_ رزیتا من برای تو یه عوضی حسود خواهم بود من نگران میشم و به طور غیرمنطقی عصبانی میشم اگه شانسی رو بپذیری.... مثل همون چیزی که اخیراً بدست اوردی...میتونی دلیل نگرانی و عصبانیتم رو درک کنی....ولی اگه بیای با من باشی.....
+ به میل خودم؟
_آره من یه استودیوی ماساژ برات باز می کنم یه استادیو ماساژ که تنها مشتری مردش باید من باشم من به شدت میخوامت و به شدت مطالبه گرم تنها مشتری توی آقایون فقط خودمم و فقط مشتری های زن رو باید ماساژ بدی و اونا رو معاینه کنی اما این مال تو خواهد بود و بهترین استودیو لعنتی توی بوستون خواهد بود می تونی با محافظان بیای و بری تعداد
زیادی از محافظان من دارم باهات سازش می کنم اینو متوجه هستی که من دارم سازش می کنم؟
صدای اشک باری از توی دهنم بیرون میاد
+ آره متوجهم
_تو از پنجره بیرون پریدی و تقریباً توسط دشمن هام گرفته شدی
پل بینی اش رو نیشگون می گیره و می بینم هنوز دستش می لرزه
_ من می خوام در حال حاضر به خاطر خونسردی ام مورد تحسین و ستایش قرار بگیرم
_ تو خیلی خونسرد هستی متین ترین مرد تمام دوران
خوشبختی بال هاشو در سینه ام باز می کنه همانطور که میشینم و توی بغلش و زانوهاش میرم و روی گونهها و دهنش بوسه می زنم
_دوستت دارم. دوستت دارم
اون در حالی که به کف پایینی بدنم ضربه میزنه و درکونی بهم میزنه رون هام رو نیشگون میگیره دستانش رو با خشونت از روی رون هام بالا میبره تا باسن منو چنگ بگیره
با صدای گوش خراشی می غره:
_ تو بهتره که عاشقم باشی رزیتا
لب پایینم رو نیش میزنه و توی دهنش می مکه
_تو بهتره که به طرز لعنتی عاشقم باشی دنیای من الان حول تو میچرخه، من خیلی دوستت دارم ممکنه منو از مرزها دور کنه، اما این خیلی بده، عزیزم چون که تو به من گیر کردی من هیچوقت نمیذارم بری
های گایز اینم از پارت جدید لایک و کامنت بزارید حمایت کنید حتما و اینکه پارت بعدی داخل پیج اروتیک قرار میگیره عزیزان گلم
- ۱۴.۸k
- ۰۵ مهر ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۱۶)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط