lasting song part : ۶

من به کار کردن برای اونها فکر نمیکردم آخه مزیت بچه پولدار بودن همینه دیگه
دختره اینو به تندی و به عنوان یه چیز ناچیز و کم اهمیت گفت
* و به این خاطر نیست که اونها به تو خیره شدند! تو سر و وضعت با آدمهای اینجا نمیخونه
بعد از چند دقیقه کریستینا چیزی نگفت و بعد از مدتی سکوت ، دختره با نرمی و دل رحمی گفت
* اسمت چیه ؟
+ کریستینا استوارت، من اهل یورکشایر هستم خلیج و دشت های اونجا
* به نظر میرسه که ممکنه این حقیقت داشته باشه!
خنده ناگهانی اش سوزش و زهر نیش رو از کلماتش بیرون کشید
* من ویونن ترور از لندنم شاید وقتی سرم اینقدر شلوغ نباشه اینجا رو بهت نشون بدم!
اون چشمکی به کریستینا زد و آماده حرکت شد ولی قدمی به عقب برداشت در حالی که تُن‌صداش رو برای توطئه پایین می آورد.
_و حالا هم یک تیکه و جیگر برای دام افتادن ! متاسفانه اون در برابر ازدواج مقاومه در حقیقت به همین خاطر هست که میگن که اون تقریبا در برابر خانم ها مصون و مقاومه به هر حال من به خوبی و خیلی واقعی همه چیز رو واست روشن کردم...
اون با تعجب حرفش رو تموم کرد.
+ کی ؟
چشمان کریستینا تقریبا با چشم‌های درنده و یغما گری خیره شد. به مردی که تازه وارد اتاق شده بود و به طرف ویونن برگشته بود.
* جئون جونگکوک رئیس بخش الکترونیک جئون جز سی و دو میلیونری هستش که کمتر از بیست و هشت سال سن داره در حال حاضر هیچ وابستگی و معشوقه و تعلق به دختری نداره جز اینکه یک آپارتمان خیلی لوکس توی لندن داره و قدش شش فوت و دو اینچه بی نقصه و در حال حاضر توی یه خونه ییلاقی نه چندان دور و عالی بدون هیچ معشوقه و رابطه با کسی زندگی میکنه
اون تمام دارایی ها و اطلاعات اون مرد رو مثل یه ماشین چابگر پول بیرون ریخت
+ همه این ها رو به تو گفت ؟ قطع رابطه اش چی میشه ؟
کریستینا نمیتونست چشم‌هاش رو از اون مرد برداره و به نظرش اون خیلی خونسرد به نظر میرسید که حتی بخواد باهاش حرف بزنه چشم های اون مرد با بی اعتنایی تمام جمعیت اونجا رو ور انداز میکرد و به نظر میرسید که به دنبال کسی میگشت و اون ها رو پیدا کرد ... دو تا آدم لاغر اندام و عینکی که از زمان ورود اون با شور و هیجان صحبت میکردند اون ها شبیه مدیرهای بانک یا جاسوس به نظر میرسیدند و کریستینا نمیتونست تصمیم بگیره که کدوم یکی هستن
* اولین رابطه اش با یه زنی توی آمریکا بوده که مثل اینکه معشوقه قبلیش هم اون زن بوده و اون خب همه چیز رو که بهم نگفت من اساسا کار خودمو به طور کامل انجام میدم تنها در صورتی که این کار فقط واسم هدر دادن وقتمه اون دو تا چیز یعنی "سلام " و "خداحافظ " رو بهم گفت و در اون میان اون به بالای سرم خیره شد و به طرز مبهمی سرش رو تکون داد ممکن بود جون سالم به در ببرم یا خودم رو توی دردسر بندازم اون بهم نزدیک شد تا اعتماد و عزت نفس منو خرد و خاکشیر و داغون کنه اما بعدا شنیدم که اون بعد از یک رابطه عاشقانه و داغ دیگه نگاه به صورت هیچ زنی نمی اندازه. من باید فکر کنم که اون فقط برای دیدن این دو تا آدم خنگول و مثل میگو اینجا اومده اون دو تا وکلای شرکت و حقوق بگیر هستند
ویونن با عصبانیت اضافه کرد؛
* یکی از شرکت مترسون الیس و یکی هم از لوازم الکترونیک جئون من انتظار دارم که اون ها همینجا گفت و شنود ها و مکالمه هاشون رو انجام بدن
اون دختر ازش دور شد و قصد انجام کارهای مربوط به خودش رو داشت و کریستینا به گفتگوی جدی این دو مرد تازه وارد شده و جئون جونگکوک کنجکاویش تحریک شد اگرچه کمی نا امید هم شد که اون ها در نهایت جاسوس نبودن کریستینا هنوز به اون ها خیره شده بود که جئون جونگکوک به بالا نگاه کرد گویی اون حس میکرد که کسی داره از نزدیک تماشاش میکنه اون حتی نگاهی به اطراف و دوربرش هم نینداخت فورا و سر راست چشم‌های کریستینا رو پیدا کرد
اون مرد نگاه خیره اش رو از بالای سر جمعیت ول توی مهمونی و تند تند حرف زدن های آدهای مست و پاتیل اونجا حفظ میکرد و وقتی جونگکوک به اون نگاه کرد دید که کریستینا رنگ چهره اش سرخ شده تقریبا مثل این بود که اون نمیخواست اینجا باشه و از نگاه کردن بهش خود داری میکنه ولی نمیتونست نگاهش رو هم ازش برداره و حتی تا اونجایی که میدونست به این نتیجه رسید که چه تاثیری روی اون دختر میذاره چونکه جونگکوک خیلی آروم با یه نیمچه نیشخند نصفه نیمه دهانش رو کج کرده بود این کارش کریستینا رو ترسوند چون که اون بهش لبخند نزده بود

سلام به همگی اینم از پارت جدید فیک آهنگ ماندگار لایک و کامنت بزارید حمایت کنید لطفا روح نباشید
دیدگاه ها (۰)

lasting song part : 7

برای او part : 28

برای او part : 27

black flower(p,236)

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط