توی بیهوشی وقتی عمل تموم شد و مریضو باید برگردونیم بهش

توی بیهوشی، وقتی عمل تموم شد و مریضو باید برگردونیم، بهش ریوِرس میزنیم... یکم بعدش آروم آروم به هوش میاد و بیشترِ وقتا زیر لب هی با خودش یه اسمیو تکرار میکنه... میگن تاثیر داروهای بیهوشیه. میگن هذیون بعد از عمله و هیچ اهمیتی نداره؛ اما یه بار یکی از مربیامون که حسابی پیرِ این رشته بود می‌گفت اگه به مریضاتون دقت کنین میبینین بیشتریاشون توی اوج بی‌قراری و درد و لرز بعد از عمل، وقتی که هوش و حواسشون سر جاش نیست و هویت خودشونم هنوز یادشون نمیاد، هی یه اسمو تکرار میکنن... صاحب اون اسم عزیزترین شخص زندگیِ اون مریضه. حتی اگه ازش بپرسین، می‌فهمین اون موقعی که بیهوشیش عمیق شده بوده هم، توی رویا و توهمش، صاحب اون اسمو کنار خودش میدیده و حسش می‌کرده و گاهی وقتا که سطح هوشیاریشون نسبتا بالا بره میپرسن فلانی که الان اینجا بود، بالا سرم وایستاده بود، کجا رفت پس؟! استادمون راست میگفت. خیلیا وقتی به هوش میان اسم همسرشونو میگن، اسم نامزدشونو، یا اسم خواهر و برادر و مادر و پدر و رفیقشونو حتی. انگار بهشون قوت قلب میده، انگار به خاطر اون اسمه دوباره برمی‌گردن به این دنیا و سیاهیاش. اما بعضیام اسمایی رو میگن که وصل میشه به یه احساس ناب و خالص ولی از دست رفته توی گذشته، اسمی که هیچ ربطی به حالِ الانشون و آدمای زندگیشون نداره... می‌دونی؟! من یه نفر مطمئنم موقع برگشتن از بیهوشی که سهله، روز محشر هم، موقع رستاخیز و بلند شدن از قبر، باز اسم تورو میارم... حتی اگه اون روز اسمِ تو، بی ربط‌ترین اسمِ زندگیِ من باشه!
دیدگاه ها (۲)

توی هر جمعی بی تو میرم یه گوشه...

هرگز نمی‌شود رفتار آدمها را پیش‌بینی کرد، باید صبر کرد، باید...

عاشق آدمایی باشید که چیزای گرونی هدیه می‌دن؛مثل صداقت، زمان،...

... بیا زندگی کنیم....

میرزا کوچک‌خان جنگلی…اسمشون رو هممون شنیدیم ، خیلیامون هم یه...

رمان انیمه ای هنوز نه چپتر ۱۴

چندپارتی

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط