سایهی سه و سه دقیقه قسمت شانزدهم

سایه‌ی سه و سه دقیقه: قسمت شانزدهم

اداره تاریک بود. چراغ اتاق ا‌.ت روشن، تنها صدای تیک‌تیک ساعت توی دیوار می‌پیچید
ا‌.ت با چشم‌های قرمز و خسته هنوز پای میز نشست بود. دستش رو موهاش بود و به برگه‌ها خیره شده بود.

یه پوشه نیمه‌باز گوشه‌ی میز افتاده بود... اما این پوشه مال پرونده‌ای نبود که جئون داده بود. مال سونگ‌وو بود
یه برگه از توش زده بیرون، انگار خودش می‌خواست به چشم بیاد

ا‌.ت کشیدش بیرون.
برگه‌ی بازجویی یکی از شاهدها بود... ولی عجیب‌ترین نکته، یه جمله‌ی خط‌خورده آخر برگه بود:

✖ «...ساعت ۳:۰۳ دیدم یه نفر از صحنه دور شد. فکر کنم لباس پلیس تنش بود»

ا‌.ت خشکش زد

«لباس پلیس؟!» a.t (زیر لب، دستش لرزید)

قلبش تند شد. یعنی یکی از خودشون؟ یکی از اداره؟
خون توی رگاش یخ زد

همون لحظه صدای تق‌تق کفش توی راهرو اومد
ا‌.ت هول شد، برگه رو سریع لای پوشه‌ها قایم کرد

دستگیره در آروم چرخید... در باز شد

جئون بود
سایه‌اش کشیده شد روی زمین، چشم‌های سردش برق زد

«هنوز اینجایی؟» jk

ا‌.ت سعی کرد خودش رو عادی نشون بده

«آره... داشتم پرونده‌هایی که دادی رو مرور می‌کردم » a.t

جئون نیم‌نگاه به میز انداخت
آروم اومد جلو، دستشو گذاشت روی برگه‌ها

«خوبه... امیدوارم واقعاً همون پرونده‌ها باشن. چون تو قول دادی دیگه دنبال گذشته نری.» jk

ا‌.ت قورت داد. هیچی نگفت. فقط نگاهشو دزدید

جئون خم شد، صورتش نزدیک گوش ا‌.ت

«یادت باشه... بعضی درها رو که باز کنی، دیگه نمی‌تونی ببندیشون.» (زمزمه) jk

سکوت و فقط صدای نفس‌های سنگین ا‌.ت

جئون عقب رفت، نیشخند زد، درو بست و رفت

ا‌.ت نفسش رو حبس کرده بود
آروم دستشو روی پوشه گذاشت و زیر لب گفت:

«سونگ‌وو... حتی اگه دنیا بخواد جلو منو بگیره، من می‌فهمم کی این کارو کرد»a.t

شرط پارت بعد ۴۰تا لایکه❤️
(بخدا اگه نشه دیگه خبری از فیک‌نیست😫⚰️🔪)
دیدگاه ها (۱۷)

سایه‌ی سه و سه دقیقه: قسمت پانزدهما‌.ت بعد از مسخره‌بازی‌های...

سایه‌ی سه و سه دقیقه: قسمت چهاردهمتق!در یهویی باز شد.«ا‌.ت! ...

❣پارت پنجم❣ویوی جونگکوک: وقتی اون دختره که اسمش ا/ت بود وار...

☕️هفت رو تا تبدیل شدن به استاد قهوه☕️پارت 3

سایه‌ی سه و سه دقیقه: قسمت هفدهمباد از پنجره نیمه‌باز می‌وزی...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط