هزارسال

هزار‌سال‌
میان‌ِجنگلِ‌ستاره‌ها،پی‌ِتو‌گشتم
ستاره‌ای‌نگفت‌
که‌از‌این‌سرای‌بی‌کسی،کسی‌صدات‌میزند
هنوز‌دیر‌نیست
هنوز‌صبر‌من‌به‌قامت‌بلندِ‌آرزو‌نیست
عزیزِ‌همزبان
تو‌در‌کدام‌کهکشان‌
نشسته‌ای؟!
دیدگاه ها (۳)

قلبم‌را‌عاشق‌ِچشمانش‌کردمچشمان‌ِقلبم‌را‌به‌در‌دوختمخواهم‌که‌...

آفتابا‌چه‌سبب؟ این‌همه‌راه‌آمده‌ای‌‌که‌به‌این‌خاک‌غریبی‌برسی...

برگرداین‌بی‌جان‌به‌تو‌جان‌داده‌استاین‌بی‌روح‌به‌تو‌روح‌داده‌...

نی‌ها،همهمه‌شان‌می‌آیدمرغان‌،زمزمه‌شان‌می‌آیددر‌باز‌و‌نگه‌کم...

#ابتهاج_بخوانیم 🍃 «ستاره‌ای نگفت کزاین سرای بی کسی، کسی صدات...

نمی داند دل تنها، میان جمع هم تنهاستمرا افکنده در تنگی، که ن...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط