افسرده خاطرم از پژمردگی بهار

#افسرده خاطرم از پژمردگی بهار
کجا می دمد عطر بهارنارنج
تا سپیده دم
صبح، کنار پنجره ی انتظار
گامهایش بی احساسی طلوع را می سنجید
کجا کجا ... می فروشند
خیال راحت
عطر بهارنارنج
شفق سپیده دم
پرواز شب و طلوع صبح را ...
دیدگاه ها (۱)

#ماهیِ کم‌طاقتم، یک روزِ دیگر، صبر کنتُنگ آب از روزهای قبل، ...

#آی آدم‌ها که بر ساحل نشسته شاد و خندانید!یک‌نفردر آب دارد م...

#تابستان و پاییز و زمستان را اگر نیامدی،تا آخر بهار اندکی بی...

#چرا به یاد نمی‌آورم؟به گمانم توحرفی برای گفتن داشتیهرگز هیچ...

چندپارتی

<><><><><><><><><><>﷼ نامه ای به جهان !!گفته بودی که بیایی ت...

🍁تنها چیزی که برایمان مانده ، خاطراتِ خوبی ست که با تداعیِ ش...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط