..love or lust.. Part۱۰

☆عشق یا هوس★ [Part¹⁰]

&: من بخشش و مهربونی رو تو ده سالگیم چالش کردم...
پس مراقب اون زبون تیزت باش تا بلایی سرت نیاد...
بازم میگم کمتر به دست پام بپیچی کمتر اسیب میبینی...
(نگاه ترسناک)..
.
(ویو میسو)
تا اومدم چیزی بگم یهو گوشیش زنگ خورد و ازم فاصله گرفت و به سمت میز ناهار خوری کوچیکی که ده قدم ازمون فاصله داشت رفت.. وتا چشمش به صفحه گوشی خورد لحضه ای اخماش رو توهم کشید و بعد جواب داد..
(مکالمه)
میشنوم...(جدی و سرد)
...:
&:.پس که اینطور...زنگ زدی فقد همینو بگی(جدی‌ وکلافه)
...:
&:بعد تصفیه حساب خودت بیا جمش کن...
البته اینم بگم اگه بفهمم کلکی تو کارته خودم تیکه های جسدشو برای خودتو خانوادت هدیه میفرستم!..
خودتم خوب میدونی اگه ووسک بفهمه دختر کدوم عوضی هستی یه دقیقه هم حاضر نمیشه تویه خونه باهات زندگی کنه حتی حاضرهم نمیشه بهت نگاه کنه چه برسه به کارای دیگه...
اون موقع دیگه خوش ندارم بخاطر پول به دست پاهام بیوفتی و التماس کنی..چون خودت خوب میدونی من ممکنه چه بلایی سره فاحشه هایی که سعی دارن بهم نزدیک شن و رومخم برن بیاد.... توکه اینو نمی خوای؟...میخوای؟!!.
....:
&: خوبه....(پوزخند صدا دار)..مثل اینکه هنوز یادت نرفته
تا همین دیروز چی کاره بودیو و برای کی کار میکردی...اگه من نبودم الان اون ووسوک احمق فهمیده بود دختر بودنت رو خیلی وقته از دست دادی و اون هنوز مثل احمق ها فکر میکنه وقتی مست بوده ازت گرفته..(پوزخند صدا دار)..
دلم براش میسوزه..چجوری می خواد با زن فاحشش به زندگیش ادامه بده.. اون موقع دیگه زندگیش اسم دختری که
وقتی شد خانومه خونش دیگه هیج جایی برات نمی مونه بد بخت..
:....
من برای هرزه ای مثل تو جایی ندارم.. الانم قط میکنم و تا اون موقعی که پولا دستم نرسه این تنه لشو ولش نمیکنم.. میدونی که.. همم؟..
...:
&: فعلا...زن داداش مین!..البته لیاقت فامیلی خانواده جئون رو نداری!
(پوزخند صدا دار)...
(ویو میسو)
تمام کلماتی که از دهنش خارج میشدن.. هرکدوم غرق در تحدید های وحشت ناک و کلمات تمسخر آمیزش بودن.... چقدر این مرد شخصیت مرموز و وحشت ناکی داشت!...
قبل از اینکه قط کنه بعد مکث کوتاهی
فامیلی من رو روی اون شخص پشت تلفن گذاشت.... عادیه خوب..
فقد یه فامیلی همین.. فقد یه نفر اون رو نداره... شاید ده ها و یا هزاران نفر اون رو داشته باشن...ادم چه میدونه اخه..
درگیر افکارم بودم که یهو با اون چشم ها ی سرد خشنش نگاهم کرد....
.
.
«ادامه دارد»
لایک و کامنت یادتون نره♡☆