بیا بیا که ز هجرت نه عقل ماند نه دین

بیا بیا که ز هجرت نه عقل ماند نه دین
قرار و صبر برفته‌ست زین دل مسکین

ز روی زرد و دل درد و سوز سینه مپرس
که آن به شرح نگنجد بیا به چشم ببین
دیدگاه ها (۲)

در آبی چشمانت می توانم دریا را ببینم و امواج فیروزه‌ای را

آهستـــه بــــگوخاطـــــرم نیــــــستتو از بـارانی یا که از ...

بعضے از آدم ها،پاهایشان را بہ روے قلبت مے گذارند!وقتے دست ها...

مراقب کسانی که؛سفره دلتان رابرایشان باز می کنید باشیدفقط آدم...

َ            🍃🌹♥️  بنـدِ عشــق ...  ♥️🌹🍃          چنان  در ب...

░⃟‌‌‎‎‌قطره قطره اشکهایم میچکد بر دفترمیاد بادا ... ان نگار ...

آمده‌ای که راز من بر همگان بیان کنی🌸و آن شه بی‌نشانه را جلوه...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط