انگار تو یه چیز افسانه ای هستی٠
As if you were a mythical thing٠


مثل اینکه یک جام یا حلقه قهرمانی بودی٠
Like you were a trophy or a champion ring٠


و یک جایزه بود که برای بردن آن تقلب می کردم٠
And there was one prize I'd cheat to win٠

هر چی بیشتر میگی٠
The more that you say٠


هر چه کمتر بدانم٠
The less I know٠


هر جا که سرگردان شدی٠
Wherever you stray٠


من دنبال می کنم٠
I follow•


التماس میکنم دستمو بگیر٠
I'm begging for you to take my hand٠


نقشه هایم را خراب کن٠
Wreck my plans٠


زندگی یک بید بود و به سمت باد تو خم شد (اوه)٠
Life was a willow and it bent right to your wind (oh)٠
دیدگاه ها (۰)

But I knew you’d linger like a tattoo kissولی میدونستم بوسِت...

ولی الان داره با سرت بازی میکنه٠But now he's playing with yo...

داستانش راجب دو تا زوجه که روز قبل از عروسیشون میرن کنار رود...

#xxxtentacion

The scent of mint drifted through the air...your fingers dan...

Forget the butterflies. I feel the whole zoo when I am with you.

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط